دریای از دست رفته‌‌ ی یادها

عناوین یادداشت‌ها

  • پیمان با هستی اگر هستی دوشنبه 22 تیر‌ماه سال 1394 13:54
    پیمان با هستی اگر هستی
  • حتا شنیدم که . تعداد این گریه کده ها بیش از مدرسه هاست !!!! یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1394 11:58
    حتا شنیدم که . تعداد این گریه کده ها بیش از مدرسه هاست !!!! تورج پارسی دوازدهم جولای دوهزار پانزده نمی دانم چرا در خانه ی خدا یا مزگت فقط مجلس روضه ، فاتحه و عبادت است ؟ چرا در خانه ی خدا خبری از شادی نیست فقط جای گریه و استغفار و ..... است ! شاید همان خدای متعال هم نظری به مهر با شادی ندارد ؟ متعال که همه کاره است ،...
  • روز اول که دیدمش گفتم شنبه 20 تیر‌ماه سال 1394 09:24
  • پرواز دو اندیشه ی شعری در دو زمان متفاوت جمعه 19 تیر‌ماه سال 1394 13:25
    پرواز دو اندیشه ی شعری در دو زمان متفاوت تنهایی تا نشستی ببرم شب دل تنگ پر از تنهایی خانه را ترک نمود ۲۳ نوامبر ۹۷ تورج پارسی گم می شود تنهایی ام وقتی که پیدا می شوی چون رمز و راز یک غزل تعبیر رویا می شوی ویدا فرهودی تیر ماه ۸۹ ۱۳/ ۲۰۱۰ جولای
  • هنگامی که نت های روزگار را می شنوم یا می خوانم شگفت زده می شوم ، سه‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1394 01:28
    هنگامی که نت های روزگار را می شنوم یا می خوانم شگفت زده می شوم ، تورج پارسی سه شنبه هفتم جولای دوهزار پانزده هنگامی که نت های روزگار را می خوانم شگفت زده می شوم ، آب ، گیاه چرنده ، پرنده ، آب زیان سرزمین نت ها هستنند چشم ها ، نگاه ها ، لب ها و لبخند ها سرزمین نت هاست ! " کار " که پایه ی تغیر هاست سرزمین نت...
  • پرنده پرواز کرد یکشنبه 14 تیر‌ماه سال 1394 23:00
    رنده پرواز کرد تورج پارسی یک شنبه پنج جولای دوهزار پانزده پرنده پرواز کرد و رفت مرد پنجره را بست تا رد پروازش را نبیند ... خزان باغ را پر از تنهایی کرد و پنجر هم به خوابی دیر پا فرورفت
  • و خدا می داند ،
که به جز ابر سترون هرگز ،
هیچکس نتوانست ، خوارشان گرداند یکشنبه 14 تیر‌ماه سال 1394 11:16
    و خدا می داند ، که به جز ابر سترون هرگز ، هیچکس نتوانست ، خوارشان گرداند شعر شیرزاد آقایی تصویری بسیار آگاهانه است از ترسالی ! و به گفته ی زنده یاد آقایی تنها ابر سترون است که آدمی را خوار می کند ! بی گمان بی دادی که انسان بر طبیعت روا داشت کمتر از ابر سترون نیست ،،،،، با مهر همیشگی از تیریشت به " سال آب "...
  • جشن کهن تیرگان شنبه 13 تیر‌ماه سال 1394 02:11
    جشن کهن تیرگان تورج پارسی از آب تا درخت و مرد پرهیزگار نجد یا فلات ایران سرزمین گسترده ایست که خاور آنرا دره های پهن و گسترده سند و پنجاب وباختر آنرا جلگه میانرودان » فرات و دجله « و شمال آنرا جلگه های غربی و شرقی دریای خزر و جنوب آنرا خلیج پارس و دریای عمان گرفته است . وسعت فلات ایران .....26کیلومتر مربع است و بلندی...
  • به پاس صدای باریتون بنان پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1394 13:51
    امروز بانو ناهید ذکاوت یوتوبی را فرستاد که استاد شجریان در دانشگاه استنفورد بدون ارکستر ترانه " مرا عاشقی شیدا تو کردی "می خواند با احترامی که به ایشان دارم صدای باریتون استاد زنده بنان در این ترانه دل نشیتن ترست ! باز نشر پنج شنبه دوم جولای دوهزار پانزده به پاس صدای باریتون بنان یا به گفته ی علی دشتی صدای...
  • نیلوفر آبی چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1394 02:32
    نیلو فر آبی تورج پارسی سی ام مه هزار نهسد و نود هشت / ویرجینیا نسیم ! بگو به نیلوفر ، بگو! به فرخنده روی آب تبا ر بگو! به دختر عریان ساحل مهتاب : بدون " آب " ترا هست معنایی ؟. نسیم !به حسرت دست ها ی بی شیون ، بخوان ! بلند بخوان ،به ساز و ناز و نوازش ، به شادی و حرمت ، بخوان که : عشق غریب غربت دردست ، ولی...
  • بده می گر ننوشم برسرم ریز دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1394 12:10
  • نگاهم کرد و گفت : آغوش زن نا امن ترین مکان جهانست !! یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1394 12:01
    نگاهم کرد و گفت : آغوش زن نا امن ترین مکان جهانست !! تورج پارسی یک شنبه بیست هشتم جون دوهزار پانزده او غمگین بود و منزوی ، سال های سال ندیده بودمش و حتا نامی ازش نشنیده بودم، اما در خاطرات همیشه تاریکم تصویر مه آلودی، تصویری مخدوش از وی داشتم . یک جور به هیچ کس شبیه نبود ! مهربان ، خسته ، سرگردان و بی دریغ ! در...
  • " حصاری نداشت دبیرستان ما " یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1394 09:52
    " حصاری نداشت دبیرستان ما " تورج پارسی شنبه بیست و هفتم جون دوهزار پانزده هنگامی که رضا ستار دشتی می نویسد ، قلمش ماکسیم گورکی واراعماق جامعه را می شکافد تا برسد به رویه یا سطح ، آن هم روان با طنزی جان سوز ! برخی هنگام آنچنان تراژدی کمیک می شود که چشمی گریان داری با لبخندی تلخ ! " حصاری نداشت دبیرستان...
  • پریروز نون کومی کار کردم ! پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1394 11:39
    پریروز نون کومی کار کردم ! تورج پارسی پنج شنبه بیست و پنجم جون دوهزار پانزده نخست از " واژه نون کومی " بگویم . kom به معنای شکم ، نون کومی یعنی در برابر کار نانی به عنوان مزد بگیری ! البته آن هم نان خالی یا پتی !!!!! حال برویم که بر ما چه گذشت !! شهریار بخشی پور از دوستان گیلانی من است ، آدم بدی نیست...
  • باز نشر آیا گفتگو به گویش بومی نادرست است ؟ عیب است ؟ سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1394 13:29
    باز نشر آیا گفتگو به گویش بومی نادرست است ؟ عیب است ؟ تورج پارسی هفتم جون دوهزار یازده امروز هوای شهر اپسالا ۲۹ درجه فارنهایت بود ، این هوا برای یک یا دو روز خوب است اگر ادامه پیدا بکند پی آمدهای خودش را خواهد داشت ، راستش بگویم من هم دیگر گرما را نمی توانم به میل بپذیرم ، به هر روی امروز شهر رفتم و دوستی مشهدی را...
  • ماییم امروز میکده ! دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1394 10:25
    ماییم امروز میکده ! تورج پارسی بیست و دوم جون دوهزار پانزده ما آمدیم اما چِرا ، یار سیه مو خفته است ماییم امروز میکده در سرسرای لحظه ها ...
  • و پرنده هم پرواز کرده است ! یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1394 02:13
    یک نکته ادبی ! تورج پارسی یک شنبه بیستم و یکم ماه جون به پایان داستان رسیدی و پرنده هم پرواز کرده است ، در پایان آخرین جمله نیاز نیست که علامت سوال بگذاری .....!
  • شیشه عمر ما در دست طبیعت است اگر طبیعت بیمار شد ، مرگ ما زودرس خواهد شد! شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1394 12:24
    شیشه عمر ما در دست طبیعت است اگر طبیعت بیمار شد ، مرگ ما زودرس خواهد شد! تورج پارسی بیستم جون دوهزار پانزده برخی هنگام از ترکیب رنگ ها در طبیعت حیرت زده می شوم ، البته هر چه بیشتر از میکانیزم درون هستی بیش بدانیم از حیرت مان کاسته می شود اما دریغا که من هر چه می بینم حیران تر می شوم ! در طبیعت تفاوت هست اما متفاوت ها...
  • "آفتاب نیمه شب" هر سال هزاران جهانگرد را جهت تماشای آن به سوئد می کشاند ! جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1394 11:56
    "آفتاب نیمه شب" هر سال هزاران جهانگرد را جهت تماشای آن به سوئد می کشاند ! تورج پارسی آدینه نوزدهم جون دوهزار پانزده باران می بارد ، مثل اینکه فردا هم بارانی است ، بیستم جون نیمه تابستان است که سوئدی ها آنرا جشن می گیرند ، بیستم جون بلندترین روز سال است ، از آنروز به بعد ، روز ها کوتاه تر می شوند ! شایان توجه...
  • چرا می خوانند و چرا نمی خوانیم ؟ پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1394 14:03
    چرا می خوانند و چرا نمی خوانیم ' تورج پارسی پنج شنبه هیژدهم دوهزار پانزده دوست صاحب قلمم رضا ستار دشتی که عمرش بدون دغدغه بادا در این زمانه ی بی پیر ! می پرسد این را چه تعبیر می کنی؟ بعد از دوسال که از چاپ و ا نتشار کتابِ خاطراتم،«در آینه ی خاطر» می گذرد ، هنوز که هنوز ست بیش از نصف ش در کتابفروشی ها و امبار اقای...
  • فلفلی با کون سبز ! سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1394 10:46
    فلفلی با کون سبز ! تورج پارسی شانزدهم جون دوهزار پانزده پریروز خریدی کردم و برگشتم خانه فلفل را که خواستم در یخ چال جا بدهم چشمت بد نبیند که چشمانم داشت فریاد می زد که وااسلاما ، وااسلاما ، تپش قلب بیش شد و گرمای بدن به چل درجه رسید سرگیجه غالب گشت تنگ آب سرد مست از لیمو را سرکشیدم آرام که شدم ، از فلفل عکس گرفتم و به...
  • گرمای آبی تن تو دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1394 18:33
  • گفت میدانی که این " لیمو " به هر بازار نیست !!! یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1394 01:44
    گفت میدانی که این " لیمو " به هر بازار نیست !!! تورج پارسی چهاردهم جون دوهزار پانزده امروز که داشتم ناهار می پختم این لیمو زردو یا به قول جهرمی ها لیمو خارکی رادو نیمه کردم ، نیمه ای در خورشت خالی کردم و نیمه ای در تنگ آب ، به پوست های خالی که نگاه کردم دیدم می شود از آن هم قاب عکس ساخت و زنگ تفرحیم را با...
  • دیدار در یونس آباد جمعه 22 خرداد‌ماه سال 1394 15:23
    دیدار در یونس آباد ! تورج پارسی آدینه دوازدهم ماه جون دوهزارپانزده نخست به جای ماه جون خواستم بنویسم ماه " جان " که نشان بدهم امروز بواسطه هوای آفتانی م ردمان این نقطه ی قطبی به " جان داران " پیوستند ، جانداران سوئدی که ما هم در میان آنها هستیم امروز خشنود و خیابان ها پر اززنان و مردان با رخت های...
  • سرانجام سبب خشک سالی های میهن آخوند گرفته نیز کشف شد پنج‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1394 13:50
    علت این خشک سالی بی حجابی های توست نقش تغییرات جوی اینقدر بسیار نیست ! شاعر ؟ تورج پارسی پنج شنبه مکر مکر یازدهم جون دوهزار پانزده ! سرانجام سبب خشک سالی های میهن آخوند گرفته نیز کشف شد !! البته بدان معنا که این ه م زیر سر بد حجابی است ! ناگفته نماناد که در روزگار نه چندان ماضی گذرم به خلوتگاه لختی ها یا به زبان کفار...
  • فاجعه ات از همان داورى آغازید.... پنج‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1394 02:30
    فاجعه ات از همان داورى آغازید.... تورج پارسی پنج شنبه یازدهم جون دوهزار پانزده آن دوست به قول خودش از اهالی هیچ جا نیست ، برایم از دردهایش نوشته بود زیاد و از زیاد هم س رپرتر ! پاسخ من به آن همه ناله ها همین دو خط زیربود و بس آی دوست ! آمدی و گفتى وحتا نوشتی ! آنهم به سادگى : پاىان شب سیه...! آنجا بود که دستت رو شد...
  • "مجموعه ی مقالاتی را که در همایش جهانی بزرگداشت آغاز دومین هزاره سرایش شاهنامه " چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1394 09:31
    دیروز نهم ماه جون دوهزار پانزده هوا آفتابی بود ، آفتابی تر شد و دوست ارجمندم دکتر فروغ بهمن بیگی استاد دانشگاه اپسالا "مجموعه ی مقالاتی را که در همایش جهانی بزرگداشت آغاز دومین هزاره سرایش شاهنامه " خوانده شده بود از ره مهر به من فرستادند ، با سپاس از دکتر فروغ حاشابیگی و کوشش های همه سویه اش . با مهر همیشگی...
  • امروز موکب مبارک ملوکانه خودمان را به بیرون بردیم ! سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1394 21:04
    امروز موکب مبارک ملوکانه خودمان را به بیرون بردیم ! تورج پارسی سه شنبه نهم جون دوهزار پانزده امروز کشور پادشاهی سوئد آفتابی بود و ما هم موکب مبارک ملوکانه به بیرون بردیم ! یک ساعت و نیم در حال پیاده روی به رعایا که دعاگو بودند با دست مرحمت فرمودیم ! رعایا بر زمین افتاده و شکر نعمت به جای می آوردند ! ماهم از وفور نعمت...
  • تنها پرنده آن دیار یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1394 14:05
    پرنده تورج پارسی تنها پرنده ی آن دیار بود و هزاران هزار تیر و کمان که به سویش نشانه بود. مارس ۲۰۰۲
  • این دست کارنامه ی یک زندگی است شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1394 15:37
    باور کنید، در گذر از کوچه‌های شهر من بارها، نگاه خودم را، گریستم! اصغری عکس از عکاسان آزادست و شعر از شاعری که نخستین بارست که با شعرش آشنا شدم ! اینجا ایران است سرزمین نفت و گاز و... و فاصله ی طبقاتی بسیار وحشتناک ! این دست کارنامه ی یک زندگی است ! زندگی پر از درد و پراز ....... می خندد اما خنده ای که از ژرفای درد بر...