خار مغیلان

 

خار مغیلان

 

تورج پارسی

 

گل نازی

که صبا داد به من ،

چون به گلدان بنشست،

خارمغیلانی گشت.

 

ویرجینیا ۱۹۹۷

به غزل های باغ در باغ و حیرانی های حسین منزوی دل بسته هستم ....



به غزل‏ های باغ در باغ و حیرانی های حسین منزوی دل بسته هستم برخی هنگام حس می کنم در ساختن غزل هایش شریکم ، بس نا سروده های مرا می سراید آن هم در اوج ، دسترسی به این غزل را دوست نازنین استکهلم نشینم ماشالله جمالی پور فراهم ساخته که سپاسم راخدمتش می برم .

دوران شکوه باغ، از خاطرمان رفته‌ست

حسین منزوی

از زمزمه دل تنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه میل سخن داریم

آوار پریشان
ی‌ست، رو سوی چه بگریزیم؟
هنگامه ی حیرانی ست، خود را به که بسپاریم؟

تشویش هزار آیا، وسواس هزار اما
کوریم و نمی بینیم، ورنه همه بیماریم

دوران شکوه باغ، از خاطرمان رفته‌ست
امروز که صف در صف، خشکیده و بی‌باریم

دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی‌بُریم، ابریم و نمی باریم

ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید، گفتیم که بیداریم

من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست، وقتی همه دیواریم




شمعی می افرزم تا از قلمرو تاریکی بکاهم امروز یازده سپتامبر است

شمعی می افرزم تا از قلمرو تاریکی بکاهم امروز یازده سپتامبر است

 

شمعی می افرزم تا از قلمرو تاریکی بکاهم 

امروز یازده سپتامبر است

 

آهنگ و وزن در «گاتها»، سرودهای جاودانه‌ی اشوزرتشت

آهنگ و وزن در «گاتها»، سرودهای جاودانه‌ی اشوزرتشت

 

واژه‌ی «گات» در اوستا با حرف‌های «گ.ا.ث» نوشته شده و فرهنگیان آن را به خط خود «گاتهه» یا Gatheha می‌نویسند و «گات» می‌خوانند. «گاث»، در زبان پهلوی «گاس» و در زبان دری تبدیل به «گاه» شده و به معنی ظرف زمان و مکان و به‌گونه‌ی مجازی به معنای، آهنگ و موسیقی است و معنی اخیر از روی خواندن «گاته» به آوای ویژه(از قبیل وداخوانی هندیان) برخاسته و پساوند برخی از آواهای موسیقی نظیر دوگاه، سه‌گاه، چهارگاه، راست پنجگاه و نیز گاه‌های(اندرگاهان) پارسیان که عبارت بوده است از نمازهای پنج‌گانه نوشته شده در «گاثه» که ابوریحان آورده است(اهنودگات، اشتودگات، سپنتمدگات، وهوخشترگات، و وهیشتوایش‌گات)، نیز گویای این معنی است.

در مزدیسنا آمده است که «گاه» هم در زبان پهلوی و هم در زبان پارسی دری معنی نزدیک به‌هم دارد و برخی نیز واژه‌ی «گاتار» در موسیقی کردستان ایران و واژه «قطار»(نام گوشه‌ای در آواز بیات ترک) را منسوب به سنت قدیمی‌ «گات»خوانی دانست.

«یسنا» بخشی از مجموعه کتاب‌های سپندینه زرتشتیان یعنی «اوستا» است. و«گاتها» بخشی از یسنا و سرودهای جاودانه‌ی اشوزرتشت می‌باشد که پنج بخش است:

۱- نخستین بخش«اهنودگات»، شامل قطعات سه مصراعی است و هر مصراع شانزده هجا دارد.

۲- دومین«اشتودگات»، شامل قطعات پنج مصراعی است و هر مصراع یازده هجا دارد.

۳- سومین بخش«سپنتمدگات»، شامل قطعات چهار مصراعی است و هر مصراع یازده هجا دارد.

۴- چهارمین بخش«وهوخشترگات»، شامل قطعات سه مصراعی است و هر مصراع چهارده هجا دارد.

۵- پنجمین بخش«وهیشتوایش‌گات»، شامل قطعاتی است که هر یک از آنها دو مصراع بلند نوزده هجایی و دو مصراع کوتاه دوازده هجایی دارند.

پژوهش‌ها، وجود وزن منظم و حالت موزون را در این سرودها ثابت کرده است. از این پژوهشگران «وستردگارد» برای یافتن وزن اصلی «گاتها»ی ۲۸-۳۴-۴۲-۵۰-۵۲، «وستپال» و «هرمن تورپل» برای یافتن وزن «یشت»های ۹-۵-۱۰-۱۳-۲۲ کوشش کرده‌اند. از همه مهم‌تر، پژوهش‌های استاد پیشین دانشگاه ویرجینیا، «جان دریپر» است که بیش از ۲۵ سال برای یافتن آهنگ یسنا کوشید. «دریپر» در سال‌۱۳۱۰خورشیدی به ایران آمد و بین ایران و هندوستان در سفر و پژوهش بود. او در یک نیایشگاه قدیمی‌در «اودوادای» هند، اصلی‌ترین نواهای زرتشتی را می‌شنود و یقین حاصل می‌کند که اینها سرودهای دست نخورده‌ای از هزاران سال پیش هستند. او از این سرودها نوار ضبط می‌کند و از دو تن از استادان کنسرواتوار ویرجینیا پروفسور «انگلیش» و پروفسور «ودد» می‌خواهد که درباره‌ی این نواها دیدگاه خود را بنویسند و نظر استادان از این قرار است: «سرودها به‌گونه‌ی تک‌خوانی است و با سازی همراه نیست. متن از یک ساختمان هجایی ساده درست شده است(هر نت در ازای یک سیلاب) ولی طول یا کشش صداها و کمیت صداها در متن یکسان نیستند

«جان دریپر» می‌افزاید: «از آنجا که پیشینه آداب و رسوم مذهبی پارسی در روزگار ساسانی(و بخش بیشتری از آن درپیوند با زمان‌های باستانی‌تر است) تا اندازه‌ای بسیار برجای مانده، می‌توان برداشت کرد سبک‌های موسیقی«گات»ها و«یشت»ها نیز به همان دیرینگی باشد.

«حسینعلی ملاح» می‌نویسد: «وزن این سرود(یسنای ۴۷)، ۴/۴ است ولی می‌توان آن را برپایه‌ی تقارن‌های ریتمیک به اوزان دیگر هم نوشت و برای همین است که زیر نت‌ها علامت وزن آن گذاشته نشده است. سرود در مقام بزرگ Mode Majer است و ارزش سرود بنا به لحن هر خواننده می‌تواند تغییر کند. محدوده آهنگ در فاصله دانگ است و مقام‌های اصلی سرودها در همه جا یکسان است. از یکی از موبدان ایرانی خواستم این دو سرود(یسنای ۴۷ و یسنای ۴۴) را با آهنگ رایج در ایران بخواند. اختلاف در لحن‌ها بود ولی مقام هر دو سرود یکی بود

توضیح یسنای ۴۷:

۱- این سرود در دستگاه ماهور(یا گام دو بزرگ)(Do Majeur) است.

۲-وزن سرود چهارضربی است(یعنی ۴/۴) ولی حرکت قطعه(یعنی تمپوی Tempo آهنگ) سنگین و فراخ(Andante ) است.

۳- آهنگ سرود، بی‌وزن نوشته شده و خط‌های میزان که نقطه‌چین گذاشته شده از نگارنده است. دلیل این کار این است که نشان داده شود می‌توان این سرود را به وزن چهارضربی نوشت.

یاری‌نامه:

- جوادی، غلامرضا – موسیقی ایران از آغاز تا امروز

برداشتی از یتا اهو


من از سر سادگی ترا باور داشتم

من از سر سادگی ترا باور داشتم

 

 

من از سر سادگی ترا باور داشتم

 

تورج پارسی

 

 

من از سر سادگی ترا باور داشتم

 

زمانه هرگز به« آب   »و «هاون» آری نگفت 

هیهات که سده ها بود شنیدن را از یاد برده بودم

 

رفتی  بی آنکه بر آینه بنویسی   "برای همیشه "

 

نه دیگر نمی پرسم ، رفتنت را

 

 

 

سال ها از آنروز برگ ریزان  که تو در فصل تلخ  از خانه رفتی می گذرد 

 

اما همچنان زنان کوچه با هم پچ پچ می کنند 

 

گویی همین دیروز بود که من پر از آوازهای آبی به خانه آمدم 

اما خانه خالی بود 

و تو بر  آینه ننوشته بودی 

که برای همیشه رفته ای  . 

 

 

نه دیگر نمی پرسم رفتنت را 

نه باد شیون کرد و نه شب مرثیه خواند  

خانه پر است از واژه های خندان و شاد 

که پایکوبی می کنند فردا را 

 

 

 صبح " خانه را در بغل گرفته است با بوسه ، تبسم و"

 

 

بیست پنج سپتامبر دو هزار سه