Bésame, bésame mucho مرا ببوس برای آخرین بار



Bésame, bésame mucho مرا ببوس برای آخرین بار
Como si fuera esta noche
La última vez

Kiss me, kiss me a lot,
As if tonight was
the last time.
ترانه مرا ببوس توسط Consuelo Velázquez ترانه سرای مکزیکی سروده شد و جنگ دوم جهانی  آنرا همه جا و به همه زبانی به گوش رسانید ! به گمانم ترانه مرا ببوس ایرانی پیوند و پیوستی با این ترانه دارد ؟
من این ترانه را با صدای مخملین Andrea Bocelli خواننده نابینا  ایتا لیایی که اوجی جهانی دارد و  خوراک روزانه زندگیم شده  است در اینجا می آورم .

هنگام سرودن شعر تازه ام " روز تلخی بود ، روز همه تن سیاهی بود "  به این ترانه با صدای اندریا  گوش می کردم . این شعر را دوست شاعرم کیخسرو باقر پور در سایت " اخبار روز " منتشر کرد که آنرا باز نشر می دهم .

http://en.wikipedia.org/wiki/Consuelo_Vel%C3%A1zquez
http://en.wikipedia.org/wiki/B%C3%A9same_Mucho
https://www.youtube.com/watch?v=gPRESlT4Ccg

Bésame, bésame mucho
Como si fuera esta noche
La última vez

Bésame, bésame mucho
Que tengo miedo a perderte
Perderte después

Bésame, bésame mucho
Como si fuera esta noche
La última vez

Bésame, bésame mucho
Que tengo miedo a perderte
Perderte después

Quiero tenerte muy cerca
Mirarme en tus ojos
Verte junto a mi
Piensa que tal ves mañana
Yo ya estaré lejos
Muy lejos de ti

Bésame, bésame mucho
Como si fuera esta noche
La última vez

Bésame, bésame mucho
Que tengo miedo a perderte
Perderte después

Bésame, bésame mucho
Que tengo miedo a perderte
Perderte después

Que tengo miedo a perderte
Perderte después



Kiss Me A Lot

Kiss me, kiss me a lot,
As if tonight was
the last time.

Kiss me, kiss me a lot,
Because I fear to lose you,
To lose you later.

Kiss me, kiss me a lot,
As if tonight was
the last time.

Kiss me, kiss me a lot,
Because I fear to lose you,
To lose you later.

I want to have you very close
To see myself in your eyes,
To see you next to me,
Think that perhaps tomorrow
I already will be far,
very far from you.

Kiss me, kiss me a lot,
As if tonight was
the last time.

Kiss me, kiss me a lot,
Because I fear to lose you,
To lose you later.

Kiss me, kiss me a lot,
Because I fear to lose you,
To lose you later.

Because I fear to lose you,
To lose you later.

روز تلخی بود ، روز همه تن سیاهی بود

روز تلخی بود ، روز همه تن سیاهی بود
تورج پارسی
چهارم جون دوهزار چهار . اپسالا

روز تلخی بود ، روز همه تن سیاهی بود
سربازان به جبهه می رفتند
چشمی بی باران نبود
من کودکی بودم ترسو
که سربازان را نگاه می کردم
نگاه  بی پاسخ ، نگاه دلواپس ، نگاه خمیده بر شانه ی مادر
روز تلخی بود ، روز همه تن سیاهی بود .

دختر کولی سپید ساقی با دامنی چین دار
کف دست سرباز سخت محزون و نگرانی را می کاوید
و تکرار می کرد که بر خواهی گشت !
من که کودکی بودم ترسو
تمام شب های بی سرپناه را
دست به آسمان بی توشه بردم که سرباز محزون به خانه بازگردد
و آن سرباز بی چراغ هر گز بر نگشت , هرگز
روز تلخی بود ، روز همه تن سیاهی بود .
آن روز ، همه ی روزهایم شد ، بی پناه و غمگین و پر دغدغه
در پی کولی سپید ساق دامن چین دار
تا چین ماچین رفتم ،
گویی خودرا از چشمان مردی غمگین که کودکی ترسو بود پنهان می کرد
روز تلخی بود ، روز همه تن سیاهی بود .
روز همه تن سیاهی بود ، روز تلخی بود ......تلخ ....

یاد آن شب که صبا بر سر ما گل می ریخت


تورج پارسی


می دوهزار چهارده ویرجینیا 


از این راه که می گذشتم ،  برگ های گل گیلاس زمین را فرش کرده بود ، دل اجازه پا گذاشتن بر این فرش را نمی داد ، به تماشا می ایستادم و شعر زیبای  دکتر باستانی را که خود فرشی از گل واژه هاست زمزمه می کردم :


 یاد آن شب که صبا بر سر ما گل می ریخت

بر سر ما ز در و بام و هوا گل میریخت
سر به دامان منت بود وز شاخ بادام
بر رخ چون گلت آرام صبا گل میریخت.....

بزرگترین کتابخانه جهان


The Library of Congress

The Library of Congress is the nation's oldest federal cultural institution and serves as the research arm of Congress. It is also the largest library in the world, with millions of books, recordings, photographs, maps and manuscripts in its collections.

بزرگترین کتابخانه جهان
تورج پارسی
پنج شنبه  پنجم ماه جون  دوهزار چهارده

 جان آدامز رییس جمهور وقت امریکا  در بیست چهار اپریل سال هزار هشت سد میلادی لایحه ای به کنگره فرستاد که بر اساس آن لایحه پایتخت از فیلادلفیا به واشنگتن منتقل گردد . در ضمن مبلغ پنج هزار دلار را نیز برای ساختن یک کتابخانه برای اعضای کنگره اختصاص داده بشود . با گزینش شهر نو پای واشنگتن و کتابخانه برای کنگره ، هویت تازه ای بوجود آورد که تاریخ ساز بود !
کتابخانه با گرد آوری سه هزار جلد کتاب  در ساختمان جدید کنگره کار خود را آغاز کرد و امروزه دارای ملیون ها کتاب از سرتاسر  جهان  و پنج هزار کارمند است .
 در خدمت بانوی فرهیخته مهندس فهیمه فروزش جهت دیدن نمایشگاه " هزار سال کتاب فارسی " به واشنگتن دی سی رفتم . کتابخانه ی کنگره همچون یک گالری با عظمت است که نیاز به آن داری که چشمانی بیشتر و بهتر داشته باشی !
در نمایشگاه هزار سال کتاب فارسی نسخه ی خطی شاهنامه چشمگیر بود ! با سپاس از مهندس فهیمه فروزش دوست مهربان و با صبر و حوصله که این دیدار را میسر ساخت و افسوس که دکتر مقتدر نتوانست که همره گردد .با مهر همیشگی
جهت آگاهی بیشتر :
http://www.loc.gov/about/