نخستن دم از سال دوهزار و پانزده را با " شاه بیتی " از مولانا آغاز بکنیم :
مرغ دل عاشقان باز پر نو گشود .......
نخستین بار که نام "سگ نازی آباد " را شنیدم
تورج پارسی
سه شنبه سی ام دسامبر دوهزار چهارده
آن روز سیروس در آشپز خانه دسته گلی به آب داد که حضرت بادومی سخت به او پرید و... ، فروهر خودرا جمع و جور کرد و زیر چشمی رویداد را پی گرفت ! سیروس هم کوتاه نیامد : کجو به کجان نقل کجان ؟ ای هم که دهنش کولون نداره ، یهو تش و برق می گیردش ! مگه دسی کردم ! شده سگ نازی آباد پاچه همه را می گیره !
و.... چرا " بادومی " از دید این مشنگ ، مانند سگ نازی آباد شده ؟ کجای بادومی این فرشته خو، به سگ نازی آباد می مونه ؟ من از خود می پرسیدم !
محله ی " نازی آباد " را می شناختم اما نمی دانستم که چرا سگش نامدار شده است ؟ آنروز که سیروس شایدم دسی گلدان را شکست و آن قضایا را پیش آورد ، این سگ هم وارد صحنه شد از هر که پرسیدم راجع به این سگ مشهور کسی پاسخ درستی نداد ، مثلا گفتند نازی آباد هم مثل حسن آباد و...
تا در شماره نوزده اندیشه ی پویا که از کتابخانه شهر قرض می کنم در مقاله ی "محبوبیت رایش سوم در ایران "که پژوهشی به بهانه هفتاد و پنج سالگی جنگ دوم جهانی است به پاسخ آن سال های دورتر رسیدم
. پژوهشگر گرامی حمید شوکت در پانویس مقاله می نویسد :
" ناحیه ای در جنوب غربی
تهران که قرار بود در آن مجتمع وسیعی به خرج آلمان در ساخته بشود که مرکز
نظامی " نازی ها " در ایران باشد این نام برگرفته از حزب نازی است .
M. Rezun . iranian crisis of of iran
در فرهنگ عامه نیز برخی آنچه را که به سگ نازی آباد شهرت یافته است ،
حاصل این نکته دانسته اند که " در پی اشغال ایران به دست نیروی متفقین و
خارج شدن آلمان ها از ایران سگ هایی که از این مجتمع نظامی در دست ساختمان
حفاظت می کردند بدون صاحب مانده و ولگرد شده بودند . چندی بعد هنگامی که
تعدادی از المانی ها یی که در ایران باقی مانده بودند به این محل بازگشتند
اما سگها صاحبان خودرا نشناخته و به انها حمله می کنند ، یعنی که میان
غریبه و آشنا فرقی نگذآشتند !! دهخدا در امثل حکم می نویسد : سگ نازی اباد
است نه غریبه می شناسد نه آشنا ....پس تا ندازه ای پاسخ را یافتم !
دیگر نه دسترسی به بادومی آن نرس زیبا رو دارم و نه به سیروس مشنگ ، آن
وکیل زبر دست . یاد همه شان به نیکی بادا !و آن اپارتمان اجاره ای خیابان
بختیاری که روبروی خانه ی استاد بهزاد بود ! و آن آشپزخانه که محل این
رویداست ....... آن دورترین ..سال ها...و صدای سیروس مشنگ با لهجه شیرین
شیرازیش که هم چنان در گوشم است :
کجو به کجان نقل کجان ؟ ای هم که
دهنش کولون نداره ، یهووی تش و برق می گیردش ! مگه دسی کردم ! شده سگ نازی
آباد پاچه همه را می گیره !!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Deutscher Schäferhund ژرمن شپرد آلمانی ، سگ مشهور نژاد آلمانی
تورج پارسى
براى رسیدن به فردا
.باید از امروز نیم سوخته ى قهویى