نگاه ایران باستانی به محیط زیست یا جشن امردادگان
تورج پارسی
سه شنبه بیست و نهم جولای دوهزار چهارده برابر با چهاردهم امرداد سه هزار هفتسد پنجاه دو زرتشتی
روز هفتم هر ماه به نام امرداد است ، چون روز و ماه باهم بیفتند آنرا امردادگان گویند و جشن و سرور بر پای می دارند . نشانواره امرداد گل زنبق یا زنبک است Irish Flowers
نخست یک اشتباه دستی یا غیر دستی را در اینجا در میان بگدارم . واژه امرتات
ameratat یا امرداد
از دو بخش شکل گرفته است ، بخش نخست حرف ا a است که حرف نفی است که در فارسی به جای آن " نا " یا " بی " را بکار می گیریم ، بخش دویم مرتmert یا mareta است که به چم یا معنای مردنی یا نماندنی .
پس امرداد به معنای بی مرگ یا جاودانه است . مرداد که بنویسم در واقع معنا را دگر گون کرده ایم .
امرداد نگهبان گیاهان و آنچه رستنی است .
دیو zairish که گرداننده گرسنگی و تباهی است دشمن امرداد است . در زرادشت نامه امرداد با زرتشت به گفتگو می نشیند :
سخن گفت درباره ی " رستنی "
که زرتشت گوید ابا هر تنی
نباید به بی داد کردن تباه
به بیهوده برکندن از جایگاه
کزو راحت مردم و چارپاست
تبه کردن او را نه راه خداست
این جشن که نگاه ایران باستانی است به محیط زیست بر همگان شاد و خرم بادا . باشد که مسئولیت و خویشکاری فردی خودرا در برابر محیط زیست فراموش نکنیم به ویژه که در این مهم با یک بحران جهانی رو در رو هستیم . کشور سوئد که یک نقطه قطبی است دارای گرمای سی و یک درجه شده است در ماه جولای که امری بسیار بسیار بی سابقه است ، زنگ خطر ی است برای گوش های شنوا .با مهر همیشگی
https://www.youtube.com/watch?v=q0u2wiESCck
تا خدایان هستند در به همین پاشنه می چرخد !
تورج پارسی
دوشنبه بیست و هشت جولای / هم چنان گرما می تازند مارا
در کوچه گردی دیشبم به نوشته ای برخورد کردم که ارجمندی نوشته بود " اگر خدا زن بود جهان عادلانه تر می شد " البته بی گمان این نویسنده ارجمند " چراغ به دست در پی رهیابی به داد است و عدل " اما چرا خدای مورد نظرش را " مردانه " تصور کرده است ! می رسم به گزنفون که گفت :اگر گاوها و اسب ها هم دارای دست و پنجه بودند و می توانستند به یاری دست و پنجه خود نقاشی بکنند و مانند آدم ها آثار هنری بیافرینند شک نیست که اسب ها هم ،خدایان را به " شکل اسب " ترسیم می کردند " / یونیانیان و بربرها امیر مهدی بدیع ترجمه احمد آرام /
اگر خدایان را زن یا مرد بیانگاریم تغیری در صورت مساله نمی دهد چرا که تا خدایان هستند در به همین پاشنه می چرخد ! وجود خدایان یک جور پس زدن خرد آدمی است ! یک جور خط کشیدن بر مسئولیت آدمی است در راستای روزگاران . یک جور خاموش کردن " حرکت " است .
تورج پارسی
سحر کجاست
در این شام تیره ی عشاق