بیژن سبب آشنایی من با دکتر نسرین رنجبر ایرانی شد

بیژن سبب آشنایی من با دکتر نسرین رنجبر ایرانی شد
تورج پارسی
دکتر بیژن سمندر در اردی بهشت سال هزار سی سد و هفتاد دو یعنی بیست سال پیش  غزلی سرود  که نام کتاب شعری از منصور اوجی را به نام " کوتاه چون آه " را بر آن گذاشت . این غزل را من یک لالایی عاشقانه نام گذاشتم ، ملایم است ، ظرافت یک سیمفونی را دارد ، گلایه آمیزست ، هوشدار می دهد که عمر گل کوتاه است نگذار که به خزان بکشد ، اگر چه غزل در " اوج " موسیقیایی پرواز می کند اما در" فرود " زمزمه می شود ، گلایه می کند ، هوشدار می دهد بر می شمرد گلایه را عاشقانه چرا که  چشم پای یار ست ، بی تاب است واژگان نرمند حتا تا آن جایی که که یار را " بی مهر همه عالم " می نامد .
غزل جان جهانی شد گفتنی چرا که از خاک شیراز سرشته شده بود . بیژن به من نوشت : بنا به نوشته ى تلاش ، سال اول شماره ۳۹ جمعه ۵ شهریور ۱۳۷۲برابر با اگوست ۱۹۹۳. این غزل مورد استقبال قرار می گیرد " ازجمله خانم نسرین رنجبر ایرانی که ازدوستان سمندر ست از این ناب غزل رویایی استقبال می کند با همان مهر واژگانی ، نسرین نیز از خاک شیراز روییده است !.
کوتاه چون آه
بیژن سمندر
کوتاه بود عمرم چون آه نمی دانی               
 تو زندگی گل را کوتاه نمی دانی   
چندیست سخن با من کم از ته دل  گفتی      
شاید که مرا چندان دلخواه نمی دانی   
ما همره هم بودیم ، من راه خطا رفتم ؟  
 یا اینکه مرا با خود همراه نمی دانی
سد نامه نوشتم من ، سد راه نشان دادم
 یا نامه نمی خوانی ، یا راه نمی دانی
می دانی و می بینی من بی تو چه بی تابم    
باز اینهمه را گویی ، گهگاه نمی دانی   
میلاد منت دیگر ، هر سال به خاطر نیست   
یا روز نمی جویی ، هم ماه نمی دانی
گفتم تو چه می دانی از عشق چها دیدم    
گفتی که تو می دانی ، والله نمی دانی
بی مهر همه عالم ، از ما که گذشت اما   
تو قدر سمند را ، ای ماه نمی دانی    / اول اردی بهشت ۷۲ کالیفرینا
پاسخ دکتر نسرین رنجبر ایرانی به بیژن

عمرت نبود کوتاه ، هر چند به گل مانی      
                                                         آن به که نگوید سرو ، از رسم زمستانی
آنرا که دل از عشقی ، زنده است  کجا میرد؟
  بر دفتر این ایام ،جاویدتو می مانی  
کوتاه بود چون آه ، عمر من و عمر گل
                     او جامه درد پیدا ، زین غصه من  اما, نی
با نامه،  غم دل را ای کاش نمی گفتی
                                                که اش لطف دگر باشد ، در گوش که می خوانی
میلاد تواش دیگر در خاطر عاطر نیست
                                                    داد از غم شیدایی ، نفرین به پریشانی
بس کن گله را کز دل کم با تو سخن گوید
                                                   مکتوب نگاهش را گویا که نمی خوانی
تو پشت به ما کردی ، شیراز و رها کردی                                                  
پرسی که خطا کردی ، یعنی که نمی دانی
گفتی که هنوزاز عشق بی تابی و بی طاقت
                                                     تا باد چنین بادا ، تا هست چنین مانی
با مهر همه عالم ، این رسم کجا باشد
                           دل داده ی دیرین را بی مهر تو می خوانی                                                 نسرین رنجبر   هامبورگ             
غزل  نسرین با بن و ریشه ، از دل بر آمده با واژگانی کار ساز و کارستان  . آنچنان  پروپیمان شعر استوار است که در بیتی کوتاه جهانی را در خود جاداده یا به عبارتی دیگر بحری در کوزه ای :
  آن به که نگوید سرو ، از رسم زمستانی
سرو  باچهار فصل معاصرست و صفتش آزادگی است و نمودار ی است از راز بقای طبیعت . سرو یا
Cypres
از نشانه های ایران باستانی است ، این درخت همیشه سبز که نشانه ی زندگی است در ستون های تخت جمشید واژه ى ایران را معنا می کند : سرزمین آزادگان
سرو شکسته یا بر گشته به معنای فروتنی و افتادگی است که برآیند آن آزادگی است . نسرین در این غزل هم پروازی در اوج کرده است هم بسیار ماهرانه سرو را به کار گرفته است .
اما به نسرین بگویم که سمندر پشت نکرده و شیراز را رها نکرده است در شعر شیراز از گل بهترو ، نشان می دهد که . نوستالژی رادر بلندایی پراز غم و غصه فریاد می کند . چرا که به گفته ی سعدی :
باد و صبح و خاک شیراز آتشى  است 
هر که را در وی گرفت آرام نیست
از نسرین بی خبر ماندم تا در کوچه پس کوچه های شهر فیس بوک یافتمش ، نوشت به من که :دست شما درد نکناد. مطلب را همین حالا خواندم و شعرهای دوست مشترکمان را از نگاه مهرآمیز و ظریف بین شما مرور کردم. از لطف و مهر شما نسبت به شعر خودم هم سپاسگزارم . شاد بمانید.


پیامی به عکاسان و............جوان ایرانی

پیامی به عکاسان و............جوان ایرانی


نخست خود را در هنر بیابید تا بتوانید هنر تان را نشان بدهید !
همیشه این را زمزمه بکنید که هنر تقلیدشدنی نیست به همین دلیل یک پیکاسو هست ، یک بتهوون هست ، یک" قمر " هست و بس ! هنر یعنی آفرینندگی ! تقلید ، مرگ هنرمندست !
هنر عکاسی در Sandro Dzneladzeو ساندرو درهنر عکاسی

معلم " شاگردی " است که " فارغ التحصیل " نمی شود


معلم " شاگردی " است که " فارغ التحصیل " نمی شود ! اگر روزی به این نقطه برسد که فارغ التحصل شده است ! ازتشیع جنازه خود ، بر گشته است ! چرا که " شاگردانش" همیشه از او پویاتر بوده و خواهند بود . ۱۷اپرئل ۲۰۱۳  با مهر همیشگی

خانه ای که گلی است باران هم آنرا می رومباند چه رسد به زلزله که د

خانه ای که گلی است آنرا , باران  هم می رومباند ، چه رسد به زلزله که دست بزن هم دارد !
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
????????????????????????????????????????????????
به یاد علی باباچاهی و شعر چه باید کردش افتادم :
" اگر از بوته ها ، از خار ها ، زنجیر می بافند
اگر بر کنده ی سبز درختان از خطوط عاشقانه  یادگاری نیست
اگر هر کومه تاریک است
هلا ای قمریان خسته ی دلسرد ... !
در این تنگ غروب وجنگل و دریا
چه باید گفت ؟
چه باید کرد ؟

علی باباچاهی


حقوق جهانی کودک


 پیمان جهانی حقوق کودک
تورج پارسی
نیک آگاهیم که پیمان حقوق کودک یک پیمان نامه ى جهانى است که برای دفاع وحمایت ازحقوق کودکان تهیه شده است ، البته یافتن حلقه ى گمشده ى حقوق کودک چهل سال پس از تصویب پیمان حقوق بشر پرسش بر انگیز است . آیا به خاطر می آورند که سیزده میلیون کودک در جنگ دوم جهانى کشته شدند وهم اکنون سه میلیارد کودک بر روى زمین زندگى مى کنند
به هر روى این پیمان پس ازده سال گفتگو بین کشورهای عضو سازمان ملل درسال ۱۹۸۹ میلادی تدوین گردید ودرسال ۱۹۹۰ به مرحله اجرا درآمد. هم اکنون از ۱۹۳ کشور جهان ۱۹۱ کشور به این پیمان گرویده و مسئولیت اجراى مواد آنرا دارند( امریکا و سومالى امضانکرده اند) پیمان جهانی حقوق کودک دارای یک مقدمه و پنجاه و چهار/۵۴ ماده است که ۴۱ماده آن حقوق کودک را مطرح می سازد و۱۳ماده آن درباره چگونگی اجرای آن درهرکشور است .
ماده یک، "حقوق کودک را چنین تعریف مى کند: کودک کسی است که سن اوکمتراز ۱۸سال باشد مگر این که براساس قانون ملی قابل اعمال، سن قانونی کمترتعیین شده باشد"
ماده یک اصلى تعیین کننده است که مواد دیگر از آن مایه گرفته اند. به همین دلیل مى باید روى آن تکیه بشود. درکلیه مواد حقوق کودک در رابطه با پدرو مادر، جامعه و دولت به شکل آشکار نمودار داده شده است که ماده دو وسه و سى و دو بسیار شایان توجه است:
ماده ۱- منع تبعیض :
"حقوق این پیمان بدون استثناء متعلق به همه کودکان است ودولت ها باید کودکان را دربرابر هرگونه تبعیض ، حمایت کنند."
ماده ۳-منافع کودک:
"درهراقدامی باید منافع عالیه کودک درنظرگرفته شودودرصورتی که والدین یاسرپرستان کودک دراین زمینه کوتاهی کنند،دولت ها بایدحمایت ومراقبت لازم را ازکودکان به عمل آورند."
ماده ى ۳۲ دامنه کارکودک را چنین مى نمایاند:
"کودک باید دربرابر کاری که رشد وسلامت اورا تهدید می کند، حمایت شود. دولت ها باید حداقل سن کار وشرایط کارکودکان را مشخص کنند."
دریغا دریغ که برخلاف خواست پیمان جهانى کودک ، هم اکنون ۱۸۶ملیون کودک میان پنج تا چهارده سال کودکان کارند ، کودکانى که همه ى آرزوهایشان به تباهى کشیده می شود ! کودکانی که  همه سویه  مورد بهره داری قرار می گیرند از تن فروشی تا ابزار جنگ و....
"بر اساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله از دوران کودکی بریده می شوند . طبق این آمار ۱۲۰ میلیون‌نفر از آنها  به بازار  می شوند با روزهای سخت کار. قاچاق انسان نیز یکی  از راه‌های  وارد کردن این کودکان به بازارکار است یعنی به جز بردگی روزانه ، روسپی‌گری و فروش اعضای بدن کودکان نیز سرنوشت وحشتناکی است که " سرمایه داری " برای آنان رقم زده است.
* برگرفته از مقاله ای زیر عنوان " چرا حسن نمی خنده " از همین قلم
http://en.wikipedia.org/wiki/Child_labour
Child labour was employed to varying extents through most of history. Before 1940, numerous children aged 5–14 worked in Europe, the United States and various colonies of European powers. These children worked in agriculture, home-based assembly operations, factories, mining and in services such as newsies. Some worked night shifts lasting 12 hours. With the rise of household income, availability of schools and passage of child labour laws, the incidence rates of child labour fell.[8][9][10]
http://www.ilo.org/ipec/facts/lang--en/index.htm