بیتی از دکتر بیژن سمندر برای همه فصل ها .....شعر بیژن شعر دل بود و شیدایی ! بیژن در شعرش نفس می کشید اما دریغا دریغ که بیماری پارکینسون مجال شعر و ترانه را از بیژن گرفت گوشه نشینش کرد ! بیژن بدون واژه به کجا برود ؟
خداوندا نداروم بال پرواز
دل بازیگوشوم جا مونده شیراز !
با یاد همیشگی او و شرم آگین اش
یی " بازی " فلک کرده که آخر" بباخم " من
جخ حالو میگتم " حکم دله " که من " تکوم " رفت