حاج میزا آقاسى وگاومیش هایش و میراث فرهنگى - جهانى

حاج میزا آقاسى وگاومیش هایش و میراث فرهنگى - جهانى

این نوشته را دوباره بازنشر می دهم چون هم چنان میراث فرهنگی را تخریب می کنند . با مهر همیشگی

 

 حاج میزا آقاسى وگاومیش هایش و میراث فرهنگى - جهانى

 

تورج پارسى

 

حاج میرزا آقاسى ایروانى صدر اعظم محمد شاه بود اورا اهل کشف و کرامات مى دانستند! به طورى که شخص  محمد شاه آن چنان به او باور داشت  که درباره ى درد پاى خود مى گفت :این درد پاى مرا حاجى نمی خواهد خوب بشود براى اینکه این زحمت ها را دراین دنیا  بکشم تا در آخرت راحت باشم البته اگر حاجى بخواهد خوب خواهد شد. ۰ وبا این جمله کوتاه "حاجى هرچه بخواهد می شود و هر چه بکند عین صوابست " کشور را به تباهى کشاند .همین درویش در مدت صدارت خود املاک بسیارى از مردم و دولت راغصب کرد ودر نتیجه بى تدبیرى و بى کفایتی او کشور به تباهى کشیده شد .از جمله ویژگى هاى این صوفى هم لشکر کشی  به ککلته  بود جهت دستگیرى ملکه ویکتوریا !!

یکی از دیپلماتها درباره ی حاجى نظرى داده است که از نظر روانشناسى و جامعه شناسى بسیار قابل تامل است :  عجیب ترین خلقتى بوده است که براى اداره ی امور یک ملتى مى شود تصور وجود او را کرد .

پس از نظر روانشناسى ، شخصیتى مالیخولیایی داشته است که آن دیپلمات با دو واژه ی  عجیب ترین خلقتى آنرا تعریف کرده است بی گمان این دو واژه بار مثبت ندارند و بارجوع به لشکر کشی به هند جهت دستگیرى ملکه انگلیس مى توان اطمینان یافت که آدم از رده خارج شده ای بوده است . اگر باز جمله را یک بار دیگر  با دقت از ذهن بگذارانیم چنین نتیجه مى توان گرفت که : عجیب است که چنىن آدمى که عجیب ترین خلقت است اداره امور کشورى را به عهده داشته باشد .! اگر در تاریخ یک کشور یک بار چنین آدمى با این ویژه گى ها به قدرت برسد مى توان مدعى شد که از بد حادثه بوده اما اگر تکرار شد باید به دنبال علل گشت آنهم با دید پژوهشى که بتوان به نتیجه ای رسید که آیندگان را بکار آید .

این حاجى داراى یک راس گاو میش بود ، این گاومیش البته شهرتش از مالکش کمتر نبود ' گاومیش محترم حاجى محترم ، رها بود و اجازه داشت که به هر کجا که خواست وارد بشود و خرابى و تباهى بوجود آورد و کسى از مردم یا رعیت هم  جرات نداشت به گاو میش محترم چپ نگاه کند  . البته در اینجا باید توجه را به این نکته جلب کنم که گاو میش که گونه اى گاوست هم به شکل اهلى یعنى خو گرفته به انسان وجود دارد  که مفید است و بی آزار وهم غیر اهلى آن با  شاخ هاى بلند که در واقع سلاح تدافعى حیوان  است . گاو میشان اهلى که تاکید بر مفید بودنشآن هست در گیلان مازندران و آذربایجان و خوزستان و شهریار فراوانند . بنا به مقاله ی بانو وجیهه فاطمى دزفولی در کیهان لندن در دزفول و شوشتر دهکده هایى هم هست که به برکت  گاو میشان به نام گاومیش آباد نامور گشته اند . این بانواز جمله نوشته اند که شیر برنج و سر شیرى که از شیر گاومیش به عمل می آید بسیار خوشمزه و مشهورست حال باید دید  گاومیشی که این اندازه مفید و دست راست آدمی است چرا در خانه ى حاج میزاآقاسى وحشی می شود و محله ها راقرق می کند و همه جا را به تباهی مى کشاند ؟

در این جا نگاهى به نظریات محمد شاه و حاجى بیندازیم شاید که برای رد یابى بکار آید حاجى ، محمد شاه را ولی خدا می داند و محمد شاه هم در باره حاجی می گوید" هر چه بکند عین صوابست "!

 

پس زمینه ى وحشی شدن و مفید نبودن گاومیش آقاسى هم در اینجا آشکار می شودیعنى اگر مورچه هم در خانه ى صاحب قدرت نان و آبى بخورد خوعوض می کند و آنى می شود که نباید باشد !

شوربختانه ما امروز باز گواه بر ظهور گاو میش هایى از همان تخم ترکه هستیم که به جان میراث فرهنگى ایران افتاده اند یعنى نقش اسکندر ، تازیان و مغولان را امروزگاومیش هایى  به عهده دارند که نقش تخریبى خود را هم خوب ایفا می کنند.تاریخ از ثبت این لحظه هاى هولناک شرمنده است و ما هم به عنوان ایرانى از آنچه اینان در ایران و عرصه ی جهانى انجام می دهند به گفته ی آن جوان برومند ایرانی " از خجالت می سوزیم  "وقتى جریان سد سیوند را به پرفسور باستان شناس سوئدى گفتم با تعجب و حیرت گفت : میراث فرهنگى هر کشور فقط متعلق به آن کشور نیست بلکه به مردم جهان تعلق دارد چرا در این سرزمین باستانى با میراث فرهنگ جهانی این چنین می کنند ؟ هر خردمندى چنین پرسشى دارد ،  

در سرزمین مان رئیس مجلسى داریم به نام دکتر حداد عادل ، نیک می دانیم که عادل به معناى دادگر ، یعنى منصف ، ایشان "طی نامه ای به سازمان یونسکو، خواستار «اقدام عاجل» این نهاد بین المللی برای جلوگیری از تخریب بخشی از دیوار مسجد الاقصی شد است " جالب است که نشان می دهد به میراث فرهنگى و نگهداشت آن باورمند است.  جناب دادگر یا عادل رئیس قوه قانون گزارى کشور نوشته اند

«این روزها، برخلاف کنوانسیون ها و مقررات بین المللی مربوط به حفظ میراث فرهنگی و تاریخی متعلق به بشریت، تخریب مسجدالاقصى توسط رژیم اسراییل تشدید شده است. این عملیات غیرقانونی سال هاست به بهانه های واهی در حال انجام است»

وقتى نامه ی آقاى عادل را خواندم خوشحال شدم که ایشآن نسبت به حفظ میراث فرهنگی و تاریخی متعلق به بشریت دلسوزى نشان مى دهد اما از آن سو حکایتى از گلستان را به یاد آوردم همان منجم روى پشت بام را مى گویم .

تو بر اوج فلک چه دانى چیست          

که ندانى که در سرایت کیست !

"در تمام طول دو سالی که کارشناسان و باستانشناسان دلسوز امکان غرق شدن دشت پاسارگاد، تنگه بلاغی و تخریب آرامگاه کوروش را بارها تایید و تاکید کرده اند و مردمان بسیاری در سراسر جهان از همه ی سازمان های جهانی و به خصوص از یونسکو تقاصای کمک کرده اند و حتی وقتی که کمیسیون فرهنگی مجلس درباره خطرات سد سیوند ابراز نگرانی کرده است، آقای رییس مجلس حتی یک کلمه هم درباره ی چنین فاجعه ای سخن نگفته است "

آیا این تضاد راچگونه  میتوان حل کرد ؟ از یک سو مدافع حفظ میراث فرهنگی و تاریخی متعلق به بشریت شد و از آن سو بغل گوش آقاى عادل بزرگترین تباهى دارد رخ مى دهد و ایشان این عملیات غیرقانونى را نمى خواهد ببیند. امید تاریخ به دانایی و بینایی مردم است مردمى خردور همچون باستانشناس سوئدى که به حفظ میراث فرهنگی و تاریخی متعلق به بشریت آن چنان می اندیشد و به گفتار و کردار هم در می آورد.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد