سعدی دو چیز می شکند قدر مرد را تصدیق بی وقوف و سکوت وقوف دار .سعدی
در اینجا مرد را به معنای انسان ترجمه می کنم چرا که خود واژه " مرد " در گیو مرتن که همان کیومرث است به معنای انسان میرنده آمده است پس خود واژه مرد انسان میرنده است، اما:
سکوت وقوف دار یا سکوت آگاهانه یک نوع شریک دزد و رفیق قافله بودن است ! " خیر " را آری نگفتن تا " شر " نرنجد و ...... من این چنین نتیجه گرفتم ازسخن جامعه شناسانه و روان شناسانه سعدی شما چه نتیجه گرفتید ؟ با مهر همیشگی
تورج پارسی
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1390 ساعت 05:31 ب.ظ