گل سوری یا گل سرخ یا گل آتشین
تاریکی های سوئد بد جوری آغازیده تا برف نیاد تاریکی است که می تازد ، عادت به شب روی ندارم ، اما امشب بد جوری خسته بودم ، از خانه آمدم بیرون و دانستم که پاها همرهند ، رسیدم به در خانه ای که خداوند خانه در آرایش و پیرایش گل های باغچه ی پیرامونش مهری سرشار دارد و شاید نه من بلکه دوربینم یار همیشگی غار ،هم این خانه و باغچه را می شناسد اما هرگز خداوند خانه را ندیدم، این باغچه گل سرخی داشت که رهگذر به دیدنش دل از دست می داد ، هم اکنون در اثر سرما پژمرده و بدرودی گفته است تا بهارانی دیگر ! کنارش ایستادم و شعری کوتاه به این مضمون سرودم :
گل سوری یا گل سرخ
****
گل سوری ، گل تنهایی من
گل ,گل کرده سفر
بی خبر از دل بشکسته ی من .
گل سوری ،گل سوری ، گل سور
کاش پیغام دهی از ره دور .......
*******
شوربختانه در ایران گل سرخ یا سوری را به نام دیگری هم می خوانند ، در این باره یک پژوهش یک ساله دارم که به زودی آنرا نشر خواهم داد .
***
به چهره ی " گل سوری " نگاه می کردم
که بود در" شب تاری " به روشنی چو چراغ . حافظ
عندلیبان "گل سوری " به چمن کرد ورود
بهر شاباش قدومش همه فریاد کنید ، بهار