.... در سفر رنجی به خود مده من دختر افغانم به نام تو خواهم نشست
لَندی *******
لندی ؛ نمونه ای از ادبیات غیر مکتوب افغانستان و ترانک های بی نام و
نشانی است که سرایندگان آن بیشتر زنانی هستند که گمنام مانده اند. لندی
هاکه بسیار معصومانه و در اوج لطافت سروده شده اند، محصول هراس ها و جنگ ها
و عاشقی ها هستند..اصل شعر لندی به زبان پشتو ست، و ترجمه ی آنها به زبان
های فرانسوی و انگلیسی و اسپانیایی با استقبال فراوانی روبرو بوده است .
دریغمان می آید که چند لندی را با هم زمزمه نکنیم و خاموشانه از کنارشان
بگذریم. پس اینک
دختر افغان ------- در سفر رنجی به خود مده من دختر افغانم به نام تو خواهم نشست ...
غم های بزرگ ------- دل به چشمان درشتت دادم ، در گیر غم های بزرگ شدم خیر باد
عصر زمستان ------- بیا با هم بنشینیم ، دنیا عصر زمستان است زود می گذرد ...
ای ماه ----- ای ماه ! سلام بر تو و بر شب ها یی که جانان من بر تو نگریسته است !
کوتاه مکن ---------- گیسوانم را کوتاه مکن مادر بگذار آنها را بر شانه بیافشانم. درخت هرس شده ؛ جای لانه کردن پرندگان نغمه خوان نیست.
چارقد دخترها ... ------------ هر برگ بوته ی کنار چشمه، داروی همه دردهاست. چون گوشه چارقد دخترها آنها را نوازش می کند وقتی دلو خود را پر می کنند