باز می خواهم که پیدایت کنم
تورج پارسی
باز می خواهم که پیدایت کنم
ازغم هر لحظه آگاهت کنم
رفتی با خود ببردی روز را
هدیه کردی درد دنیا سوز را
درد هجرانت مرا آواره کرد
هستیم برباد داد ، بیچاره کرد
بی تو من تنهاترین غصه هام
موج دردناک درون قصه هام
در شبان لحظه ها دیوانه ام
از خود و از هستیم بیگانه ام
باز می خواهم که پیدایت کنم
ازغم هر لحظه آگاهت کنم
دسامبر ۱۹۸۰