من در دنیای کودکی نوه هایم به تماشای خود می ایستم
تورج پارسی
امریکا که بودم هر چندگاه در آشپزخانه به پخت خوراک می ایستادم ، البته کمی به درازا کشید تا با سیستم فرگاز این دیار آشنا شدم به هرروی پختم و خورده شد اما و اما یک نفر همیشه به دست پخت من شاکی می شد و آن هم جناب کوروش ۴ ساله است که می گفت : بابایی غدات تنده ! اسپایسیه
!Spicy
چند مدت پیش سفری کوتاه به سوئد آمدند و برگشتند امریکا باز دلیری کردم و دست به پختن خوراک زدم ! البته با احتیاط هر چه بیشتر مثلا از ربع گوجه و فلفل استفاده نکردم و این بار خاطر جمع شدم که ایرادی بهم وارد نخواهد شد ! نشستیم کنار میز و آغازیدیم خوردن را پس از چند دقیقه پرسیدم از کورش بابا جانم غدای بابایی خوبه پاسخ داد اسپایسی نیست ! خشنود شدم اما یک بار پایینم کشید گفت بابایی نمک دون را بهم میدی ! آی فهمیدم که یادم رفته بود که به غذا نمک بزنم ! وی را بوسیدم و گفتم اگر هر روز برای کوروش غدا بپزم بواسطه ایرادهای دقیقی که بهم می گیره حتما در آینده آشپز خوبی خواهم شد !!!!!بوسیدمش و به دقتش آفرین گفتم . با مهر همَیشگی