پیش در آمددوم
گه زمانه بد جوری می نوازدت، دیگر پای عرب ومغول در کارنیست روابط ساده
میان آدم ها را که می نگری لنگ می زند ، دیو می رود به امید آمدن فرشته ،
اما فرشته نیز تولید همان کارخانه دیو سازی است ! حال پیش بینی رند شیراز
بر چه معیاری بوده بماند که گفت : دیو چو
بیرون رود فرشته در آید ! آیا حافظ خواسته دلی را آرامش بدهد در حد تزریق
مرفین ، یا به راستی پس از هر دیوی نوبت به فرشته می رسد ! با این حساب
همون دانه های تسبیح است که یک دانه دیو"شر" است دانه ی بعدی فرشته "خیر"
تا آخر ؟.....
یا فرشته همان " باغ و گلستان است " که مولانا آروزیش می کرد
همان جور کز" دیو و دد " افسرده و ملول بود و چراغ به دست در کوچه و پس کوچه ها در پی اش می گشت : در پی انسان !