پزشکی یا جوک پزشکی

پزشکی یا جوک پزشکی در بازار مکاره ی تربیت اسلامی !!!!!!
رابطه ی  پروستات و تربت کربلا
کسکی هست در تهران ،گویا که پزشک است ! البته یک " حسنی " است  با روپوش پزشکی ! با انگشت آغشته به تربت کربلا وارد مقعدی شده است باقی را از زبان خودشان بشنوید :
همکاران پزشکم در شهر میلان  سرطان پروستات تشخیص دادند و برنامه گذاشتند که بیمار را جراحی بکنند ، بنده بخاطر تربیت اسلامی ای که دیده بودم و آشنایی که با طب سنتی خودمون داشتم، پاشدم رفتم سریع وضو گرفتم، و به اندازه یک بند انگشت تربت کربلا گذاشتم روی انگشت اشاره ام و مقعد بیمار رو معاینه کردم. دیدم کوچکترین اثری از غده یا برجستگی دیده نمیشه. انگشت اشاره ام رو درآوردم و اینبار انگشت شصتم رو فرو کردم و باز هم چیزی رو تشخیص ندادم. یک نگاهی به بالا کردم و تو دلم با بغض گفتم یا سیدالشهدا، بنده خودت رو در میلان هم شفا دادی؟!
[گریه حضار]
***
اینان با بشریت و خرد در تضادند ، با دانش جدل می کنند  به گفته ی سعدی گفتارشان " طیره ی عقل است " به ویژه در این عصر که من آنرا " عصر شتاب " نامیده ام  . شتاب دانش بشری ! شتاب برای شناخت هر چه بیشتر هستی و راز های نهانش . در این عصر شتاب پر شتاب ایران بیرونی و پورسینا و فارابی و رازی گرفتار منجمدانی شد که می بینیم ، دریغا به ویرانی و ویرانی و ویرانی !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد