اسرائیل با مجاهدین دست به یکی می کند؟

اسرائیل با مجاهدین دست به یکی می کند؟
http://www.niacouncil.org/site/PageServer?pagename=Persian_IsraelMEK

تصویر اسرائیل به عنوان قربانی ترور یک حقیقت پذیرفته شده در بین اکثریت مردم آمریکاست و به همین دلیل گزارش شبکه ان.بی.سی که فوریه امسال منتشر شده همه را غافلگیر کرد. از مسئولان دولت اوباما به ان.بی.سی درز کرده بود که اسرائیل با گروه فرقه ای تروریستی مجاهدین خلق که در لیست گروههای تروریستی آمریکا هم قرار دارند برای کشتن دانشمندان هسته ای ایران همدست شده است.

ان.بی.سی به نقل از منابع دولتی در آمریکا گزارش داد که اسرائیل بودجه در اختیار مجاهدین قرار داده است و آنها را آموزش داده و مسلح کرده است تا حملات مرگبار علیه دانشمندان هسته ای انجام دهند. اینکه اسرائیل در این ترورها دست داشته است تعجب برانگیز نبود اما اینکه اسرائیل با یک گروه مارکسیت اسلامی تروریستی که از بنیاد با اسرائیل مشکل دارد همکاری کرده است بسیاری را شگفت زده کرد. اینکه دولت اوباما متحد نزدیک خود را شرم زده کرده بود نیز تا حدی جای تعجب داشت.

مجاهدین پیشینه طولانی و خونینی در خشونت و فعالیت های ضداسرائیلی دارد. آنها در دهه 1970 روابط نزدیکی با یاسر عرفات و سازمان آزادی بخش فلسطین برقرار کردند و توسط نیروهای این سازمان آموزش نظامی دیدند. خصومت شاه با عرفات هم تا حد زیادی ریشه در ارتباط او با این گروه داشت. او بارها گله کرده بود که نیروهای مقامت فلسطینی گروهای مخالف حکومت ایران را آموزش می دهند تا مردم ایران را بکشند و مکانهای زیادی را منفجر کنند.

تنها چندین روز از انقلاب ایران نگذشته بود که سر و کله عرفات در ایران پیدا شد به این امید که سرمایه گذاری وی در گروه های ضد شاه اکنون تبدیل به کمک های مالی و سیاسی رژیم جدید ایران برای سازمان آزادی بخش فلسطین شود. رهبر مجاهدین مسعود رجوی در تهران به استقبال عرفات رفت. زمانی که صدام در 1980 به ایران حمله کرد رجوی به عراق فرار کرد و تا سقوط صدام در سال 2003 در عراق تحت حمایت وی بود. یکی از اعضای سابق مجاهدین به من گفت که عرفات از کمپ نظامی مجاهدین در عراق (اشرف) دیدن کرده است.

دیپلماتهای اسرائیلی می دانستند که هرکسی که در ایران در 1357 به قدرت برسد طرف اسرائیل را نخواهد گرفت، چه اسلامی ها که وجود اسرائیل با عایقد مذهبیشان در تضاد بود و چه چپی ها که اسرائیل را نماد امپریالسیت آمریکا در منطقه می دانستند. مجاهدین در این مورد منحصر به فرد بودند چون در هردو گروه جای می گرفتند. این که دقیقاً چه زمانی اسرائیل با مجاهدین ارتباط برقرار کرده است مشخص نیست، اما در اوایل دهه 1990، همانطور که در کتابم توضیح دادم، رابطه ای بین اسرائیل و مجاهدین شکل گرفت که ابعاد و ماهیت آن نامشخص مانده است.

در آن زمان معاون وزیر وقت دفاع اسرائیل افریم شنه، اسحاق رابین را تشویق کرد که به ایران نشان دهد اسرائیل می تواند با این کارت تروریستی نیز بازی کند. وی معتقد بود که هرگاه ایران از طریق جهاد اسلامی یا حماس بمبی در بیت المقدس بترکاند اسرائیل هم باید از مجاهدین برای پاسخی مشابه در تهران استفاده کند. رابین از داشتن روابط آشکار با این گروه پرهیز کرد اما دولت کارگر در را به روی مجاهدین نیمه باز گذاشت و همین مسئله به مجاهدین اجازه داد که از دو ماهواده اسرائیلی برای پخش برنامه های خود استفاده کنند.

آنطور که کارشناس اطلاعاتی اسرائیلی رابین برگمن می گوید حتی افشاگری مجاهدین درباره تأسیسات هسته ای نطنز در سال 2002 بر اساس اطلاعات درز شده از اسرائیل بوده است. یکی از اعضای سابق وزارت خارجه آمریکا اخیراً به من گفت در حالیکه اسرائیل به طور آشکار رابطه اش با مجاهدین را تأیید نمی کند مقامات اسرائیلی مخفیانه به آمریکایی ها می گویند که مجاهدین می توانند مفید باشند. تمامی این مسائل باعث شده است که این گمان در واشنگتن تقویت شود که که کمپین چند بیلیون دلاری مجاهدین برای خارج شدن از لیست تروریستی آمریکا با حمایت مالی اسرائیل است. بسیاری از مقامات سابق آمریکایی هزاران دلار دریافت کرده اند تا به نفع مجاهدین صحبت کرده و خروج آنها از لیست تروریستی آمریکا را تبلیغ کنند . این مقامات اسبق، قوانین آمریکا را در مورد حمایت مالی از گروههای تروریستی زیر پا گذاشته اند و پرونده های قانونی دارند.

این گونه روابط سیاسی در خاورمیانه غیرمعمول نیست. حتی همکاری های تکنیکی بین دشمنان قسم خورده ممکن است انجام گیرد اما ارتباط اسرائیل با این گروه فرقه گونه تروریستی برای اسرائیل در سطوح مختلف مخرب است. نخست، هرگونه تلاش اسرائیل برای اخلاقی رفتار کردن و محکوم کردن حکومت ایران، اگر با این گروه تروریستی رابطه داشته باشد بی معنی خواهد بود. این مسئله می تواند روی تمایل دیگر کشورها برای همکاری با گروههای تروریستی علیه اسرائیل اثر بگذارد.

دوم، اگر اسرائیل با گروهی همدست شود که آمریکا آن را "غیردموکراتیک" توصیف می کند و جایگزینی برای رژیم ایران نمی داند، این بحث که اگر بقیه حکومتهای خاورمیانه مثل اسراوئیل دموکراتیک باشند کل منطقه در صلح خواهد بود دیگر قانع کننده نخواهد بود. نهایتاً اینکه چنین ارتباطی رابطه اسرائیل و مردم ایران را تیره خواهد کرد چرا که مجاهدین حتی از حکومت ایران نیز در نزد مردم منفورتر است و این ارتباطی است که اسرائیل باید از آن حذر کند.

Get Email News & Updates

© 2009-2013 National Iranian American Council (NIAC)|Home|Contact Us|Privacy

پیادروی روزانه برای من یک جور مرورکردن زندگی است

بخش نخست
تورج پارسی
پیادروی روزانه  برای من یک جور مرورکردن زندگی است ! مزه مزه کردن خوانده ها و شنیده هاست . برخی هنگام یک باره به دوردست ترین نقطه ی خاطراتم پرت می شوم  که شاید تنها در یک شرایط ویژه ممکن بود به آن برسم ، اما این پیاده روی همه چیز را آسان  به پیش می کشاند ، در آن  , روی کاغذ  یاداشت میکنم تا که به خانه برسم !
این نوشته ی ارجمند بانو ندا شفیعی درباره ی کاست دینی /سیاسی مجاهدین  بیانگر حقیقتی است که می باید گفته بشود تا باز چاه های متعدد جلوی پای جوانان ایرانی نکنند ! کاست مجاهدین یک نمونه ی بیمارگونه قدرت است که به هیچ چیز پای بند نیست و برای رسیدن به هدف همه چیز شدنی است از قتل گرفته تا جنگ مسلحانه و غارت دزدی و همراهی با سازمان های جاسوسی بر علیه منافع ملی که نمونه ی آن همگام شدن با صدام و اینک هم که در اختیار خواسته های امریکا و اسرائئل و شیخک  های حاشیه دریای پارس است  آن هم به بهانه ی واهی مبارزه با رژیم نکبت بار آخوندی ! بانو شفیعی در پایان نوشته شان تاکید کرده اند :سرانجام اینکه مردم از خاک میهن دفاع کردند ،دفاع نه از اسلام  بود و نه از خمینی !!
.نکته بسیار بسیار درستی را اشارت فرموده اند ، این دفاع مردم پیوسته ی ایران از میهن بود مردم از دین های گوناگون ، عقاید سیاسی گوناگون و ....
به راستی می پرسم یک زرتشتی یا یک بهایی یا یک یهودی یا یک مسیحَی یا یک بی دین خودرا در راه خمینی یا اسلام فدا می کند ؟ حتا شیعه یا سنی نیز جان فدای خمینی و اسلامش نمی کردند بلکه همگان دغدغه ی میهن را داشتند ! آن پیرزن سوسنگردی که  در خمیر مرگ موش ریخت و نان پخت برای دشمن و آنان را کشت برای اسلام یا خمینی بود ، دشمن خانه اش را ویران کرده به دختر و اروسانش تجاوزکرده ، پس او سر جنگ با دشمن  میهن دارد !
به سرزمین شوراها می روم و حمله ی هیتلر می نگرم  ، استالین جنگ بر علیه هیتلر را جنگ کبیر میهنی نام گذاشت و این درست ترین تعریف فراگیربود !
اما : حقایق این کاست بسیار بسیار بیمار را از آنان بپرسیم که از بهشت رجوی جان سالم به در برده اند ، آنان در این امر گواهان تاریخ معاصرند  . با مهر همیشگی
بخش دویم .
امروز ناهار را با مسعود احمدی در رستوران جمع جور یونس خوردیم ، یونس جوان بسیار کاردانی است از هم میهنان کردمان .  رستورانش بسیار جمع و جورست و فضای روشن و سرویس بسیارخوبی دارد و زیر نظر مستقیم یک جوان چهل ساله ایتالیایی اداره می شود ،  ، اهل سی سیل خون گرم اما از مافیا نیست طفلک مسعود بورجونا صدایش می کند و با وی به انگلیسی چاق سلامتی می کند من هم به ایتالیایی !! البته با تلفظ سیسیلی که کیف می کند !
:Ciao come stai
Sono siciliano
کارکنانش نیز چند جوان ایرانی هستند بسیار محجوب و مودب !
خوراک ایرانی می پزند و مشتری ها هم بیشتر سوئدی هستند ، از زرشک پلو و چلوکباب خوری سوئدی ها که آرام و با اشتها می خورند لذت می برم . اصولا مدیریت هنگامی که همره بشود با روان شناسی کار زمینه ای  برای ارتباط بهتر با مشتری را بوجود می آورد ،  شوربختانه این مهم در سوئد کم ارتفاع است ! با مهر همیشگی

من از همواری این خلق ناهموار میترسم..

من از همواری این خلق ناهموار میترسم...
"صایب"

ندا شفیعی

جنگ در هر کجای دنیا ،جز ویرانی همه سویه ، پیامد چشمگیر دیگری ندارد.
کشته شدگان و آسیب دیدگان در هر جنگی برای مردم آن کشور ، محترم و قابل ستایشند.درست مثل کشته شدگان ، مجروحین ، اسیران ، مفقودین و آسیب دیدگان جسمی‌ و روحی‌ جنگ ایران و عراق.
کشته شدن هر فرد بی شک برای خانواده و مردم کشورش دردناک و متاثر کننده است.اما کشته شدن جوانان در میدان جنگ آن‌هم بدست هموطنی که به جبهه‌ دشمن پیوسته دردناکتر است..
وقاحت می‌خواد که اینگونه وقیحانه ، برای خود هورا کشیدن و افتخار کردن ...
آنچه که من در این سالها دیدم و با افتخار از آن یاد می‌کنم این است که کشته شدگان ، آسیب دیدگان، و... جنگ ایران و عراق برای هر گروه ، قشر ، فرقه ..اعم از مذهبی‌ ، غیر مذهبی‌ ، سیاسی ، غیر سیاسی ، طرفدار یا مخالف جمهوری اسلامی ، همواره قابل احترام بودند و هستند و البته خواهند بود . به جزبرای فرقه مجاهدین که جهت سرپوش گذاشتن به خیانت خود ازکشته شدگان در جبهه‌ ایران به عنوان "بسیجی‌‌های آقای خمینی " و یا "نیروهای ژندارمری خمینی "نام برده اند. در صورتیکه در آن‌زمان ارتش ، سپاه و بسیج همه ۱ هدف مشترک و آن‌هم حفظ خاک ایران و مردم ایران را داشتند. به کار بردن اینگونه واژه‌ها برای آن‌ها که به نآ حق به دست مجاهدین خائن کشته شدند کتمان حقیقت است و، کلاه گشادی است که سران مجاهد به سر هوادارن خود نهادند تا شاید روزی از آنها هم جهت قربانی کردن اهدافشان استفاده کنند. سرانجام اینکه مردم از خاک میهن دفاع کردند دفاع نه از اسلام و بود نه از خمینی
مجاهدین یا همان خیانتکاران بدانند که نه می‌بخشیم ، نه فراموش می‌کنیم...
جهت اطلاع آن دسته از دوستان هم که مجاهدین را دشمن حکومت ایران میدانند و به آنها دل بسته اند برسانم که :" الزاما دشمن ِ دشمن ،دوست مردم نیست بلکه میتواند به مراتب خطرناک تر و خرابکارتر باشد."
ندا شفیعی اردیبهشت ۱۳۹۲
اسنادی بر خیانت های مجاهدینِ رجوی

چارۀ رنجبران ، وحدت تشکیلات است !!

چارۀ رنجبران ، وحدت تشکیلات است !!
تورج پارسی
امروز هوا آفتابی بود ، به اتفاق دوستی  ارجمند  در راه پیمایی روز اول ماه مه حزب چپ سوئدشرکت کردیم ،سوسیال دموکرات ها هم جدا برنامه داشتند ، از ساعت یازده و نیم مردمانی  از همه گروه ه های سنی گرد امدند شرکت کنندگان حزب چپ در حدود هزار نفر بودند .سخن ها گفته شد و یک نفر ایرانی هم اثر تحریم ها ی اقتصادی غرب را روی مردم ایران به ویژه طبقه کارگر  برشمرد و از جور رژیم ایران بر مردم سخن ها گفت . آرام آرام راه افتادیم  با شعارهایی که داده می شد و جمعیت تکرار می کرد از جمله  : ما انسانیم ماشین نیستیم ، قانون برابرانسانی برای همه ی انسان های جهان ، لجام گسیختگی سرمایه داری در عصر نو و....... مرور کردم همه ی فراز نشیب ها را از این سوی جهان تا آن سو و رویای سوسیالیزم و....... تا دل به آن آهنگ  پیشین رسید که خوانده می شد آن هم با چه شوری و  زمستانی که بهاری هم در پی نداشت که نداشت ! خسته از دیدار تاریخ بر می گردم هر چند که هرسال آن را تکرار می کنم.....
...........
بندِ راهِ فقرا
چیست قانون کنونی ، خبرت هست از این ؟
حکم محکومی ما
بهر آزاد شدن ، در همه ی  روی زمین
از چنین ظلم و شقا
چارۀ رنجبران  وحدت و تشکیلات است / ابولقاسم لاهوتی ۱۹۲۴