سالگرد خاموشی / فریدون فرخ زاد آشنای ناشناس جامعه ی ما بود

سالگرد خاموشی
 

فریدون فرخ زاد آشنای ناشناس جامعه ی ما بود


تورج پارسی


برای نخستین بار فریدون فرخ زاد را از نزدیک در یک جلسه ی سخنرانی اش در اپسالا دیدم . ساده ، آشکارو متین سخن راند ، بسیار از فروغ گفت بی کم کاست یک بار فروغ خواهر فریدون و یک بار فروغ فرخزاد شاعر ! گله مند بود که در سی به نام فروغ فرخزاد در دانشگاه نبود ، افزون بر گله مندی یک چرا  هم در آن نهفته بود که من توضیح دادم فروغ در دانشگاه بود چرا که بیشی از استادان جوان با شعر فروغ و عصیان  و دغدغه هایش  از این منظر  " تولد دیگری "یافته بودند. چنانچه بارهای بار خود در درس هایم از فروغ گپ زده و معیارهای مورد نظر فروغ را از منظر جامعه شناختی و زیباشناختی در میان گذاشته بودم... آن سال ها..

.

فریدون فرخ زاد آشنای ناشناس جامعه ی ما بود ،یا به گفته ی اخوان " در وطن خویش غریب " چنانچه  آخوند  هم که بر قدرت  نبود  باز مردم " امر به معروفی " بودند که از واژه ی "بچه قرتی"  تا " بچه کونی " مطرب ابنه ای " نثارش می کردند ، در حالی که زندگی خصوصی فریدون تنها به فریدون مربوط می شود نه به من و نه به تو و نه به دیگری ، حتا روشنفکران کافه ای هم همخوان  مردم عادی بودند ، پس تکلیف فریدون آشکارست که از این دیدگاه هم نمره نمی آورد ! و سرانجام جانیان آخوند باشمشیر بر فرقش کوبیدند و خاطر ناآسوده ی مردم امر به معروفی  و روشنفکران همیشه در صحنه را آسوده ساختند!!! . پس از مرگش هم آنانی که " بچه قرتی و...می خواندش  عزاداری کردند،شیون کردند،سینه چاک زدند ،گیسو بریدند نطق های آتشین کردند و حقوق بشر سردادند !!!! خنده دار تر همین بود که " از حّقوق بشر " آه سر دادند  بازهم سپاس ! یک وجب خاکی در آلمان ،  گیراین انسان مبارز آمد ....   با مهر همیشگی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد