امشب چاره با شراب کردم


tps://www.youtube.com/watch?v=cFvyrdkqX98#t=197
امشب چاره با شراب کردم . گفتمان سقراط و آگاتون را درباره ی  اروس  خدای زیبایی خواندم / مهمانی جلد نخست دوره ی آثار افلاتون / شراب و رویاهای دور دست و چشمان بارانی و... تا رسیدم به یکی از نوشته هایم به نام اردی بهشت فصل بلوغ بهاری که در آن به این نتیجه رسیدم که حافظ غزل " حاشا که من به موسم گل ترک می کنم " در ماه اردی بهشت سروده است : آیا حافظ در بهار توبه شکن ،در اردی بهشت ، ماه می ، ماهی که خم ها به جوش می آیند و هوا شراب خواره می شود ازقیل قال مدرسه دلش می گیرد و فریاد بر می دارد که ما پژواکش را  می شنویم  :  
حاشا که من به موسم گل ترک می کنم   
من لاف عقل می زنم این کار کی کنم
مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم  
   در کار بانگ و بربت آواز نی کنم
از قیل قال مدرسه حالی دلم گرفت
 یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم
کو پیک صبح تا گله هاى شب فراق
 با آن خجسته طالع فرخنده پى کنم
چرا حافظ به یاد حکایت جم و کاووس کی می افتد و بی ترس و بیم "نامه ی سیاه " را به هیچ می گیرد ؟
کی بود در زمانه وفا ؟ جام مى بیار
تا من حکایت جم و کاووس کى کنم
از نامه ی سیاه نترسم که روز حشر  
 با فیض لطف او سد ازین نامه طى کنم
این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزى رخش ببینم و تسلیم وى کنم
 آیا این همان فتوای "عقل  بر دانا " ست که پورسینا نیز آنرا مطرح کرده است ؟
می حلال گشت به فتوای عقل بر دانا
می حرام گشت به فتوای شرع بر احمق
در هواى بهارى پارس آنهم وقت گل ، چشم بستن بر جمال " دختر رز"  کار دیوانگانست :
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
 توبه از مى وقت گل دیوانه باشم گر کنم
شگفتا دسترسی یافتم به یوتوبی که نادر گلچین همین غزل را به همره ویلن بدیعی زنده یاد و به گمان سنتور ورزنده  وادارم به شرابی بیشتر کرد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد