نمایه ، با یاد همیشگی بوف کور

نمایه
با یاد همیشگی " بوف کور "
تورج پارسی
سیزدهم فوریه دوهزار چهارده

آفتاب بر تن پارک یله داده است
مردی با نگاهی صبور،بر نیمکتی تنها نشسته است
پیرزنی با سبدی در دست بادستپاچگی و درنگ با خود گپ می زند
پرنده ای بی شیون برزمین چینه می کند
کودکی  با کیف مدرسه ،هوشیار و بی حدیث به پرنده نگاه می کند .

پرنده پرواز کرد و رفت
پیرزن از پشت انبوه گنگ درختان  پیچید و رفت
کودک با کیف مدرسه اش دوید و رفتنمایه
با یاد همیشگی " بوف کور "
تورج پارسی
سیزدهم فوریه دوهزار چهارده

آفتاب بر تن پارک یله داده است
مردی با نگاهی صبور،بر نیمکتی تنها نشسته است
پیرزنی با سبدی در دست بادستپاچگی و درنگ با خود گپ می زند
پرنده ای بی شیون برزمین چینه می کند
کودکی  با کیف مدرسه ،هوشیار و بی حدیث به پرنده نگاه می کند .

پرنده پرواز کرد و رفت
پیرزن از پشت انبوه گنگ درختان  پیچید و رفت
کودک با کیف مدرسه اش دوید و رفت
و مرد با "خالی مغمومی " و نگاه صبورش
هم چنان  بر نیمکت تنها ماند که ماند .....
 .....
و هوا راکد و تاریک و تاریک تر شد و از خود هراسید......
و مرد با "خالی مغمومی " و نگاه صبورش
هم چنان  بر نیمکت تنها ماند که ماند .....
 .....
و هوا راکد و تاریک و تاریک تر شد و از خود هراسید......

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد