دیروز آفتابی

دیروز آفتابی
تورج پارسی‌
بیست و دوم اکتبر دوهزار پانزده
ناهید جان خواهر مهربانم از روی برنامه ریزی امروز به مطب نرفت و کاکا ی بزرگش را به این سو تا آن سو برد ! روزی افتآبی ، روشنایی‌ جاری و آدم ها نیز جاری و کاری !
آفتاب ، موهبتی است ، آب موهبتی است ، آب روشنی و آبادی است ! به یاد سعدی می‌ افتم که گفت : تو قدر آب ندانی‌ که در کنار فرآتی !
اما امروز همه در تنگنا هستند چه آنکه قدر دانست چه آنکه ندآنست ! اما کوتاهی شد به که گفته بشود همگآن قدر ندانستند !
جنوبی همیشه تشنه حتانام " باران " را بر پسران و دخترانش گزآشت تا سپاسی باشد !!! اما دردا دردا
در پرتو آفتاب گهر بآر عکس هایی گرفتیم ، ٔگل های زرد مام چشم ربایی می‌ کردند و ما نیز از آنهاچشم بر نداشتیم ، همگآن را چنین روزی بادا !!
پس از این سرما خوردگی سخت ،روزی دل نشین بود !!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد