ز " دانش " به اندر جهان هیچ نیست !
تن مرده و جان نادان یکی است !
تورج پارسی
چهارم نوامبر دوهزار پانزده
خدا وکیل ما یک دوست و هم شهری داریم که فردوسی هم از وی تعریف ها کرده است !! تازه سنگ تمام میزاره و میگه : ز دانش در بی نیازی مجوی !! ای یعنی دیگه پرچم شیراز خیلی بالوست !!
راستشم بخوین همیطوره که فردوسی گفته ای دانش همون سارویی خودمون بچه شیرازه !! مهربون و مهربون ! انسان تا دلت بخواد !
زنگ زد حالی بپرسه گفتمش عامو داروم میمیرم گفت نه صبر کن ! اهل دل دل نیست ، بدون اتم اوتوم / تشریفات / مثل تش برق خودش رسوند با کیسه پری از مدنی " لیمو شیرین " پسته و خارک ، پالوده شیرازی و بستنی و....
واقعا فردوسی خوب گفت : ز " دانش " به اندر جهان هیچ نیست !
تو ای عکسو هم نشون میده که تو سرای مشیر داره آب نارنج می خوره !
نوش جونش انسان خوب ، آفتابه جهانتابه !