در دیارمان بانویی بود ساده لوح که رجاله ها ....بازنشر .

در دیارمان بانویی بود ساده لوح که رجاله ها ....بازنشر
.
تورج پارسی

در دیارمان بانویی بود ساده لوح که رجاله ها از وی به جای بلندگو سود می جستند به او چیزی در گوشی می گفتند و سپارش ها که به کسی نگویی چون تو را مطئمن دانستیم گفتیم ! بانو را که " میم " می نامم سوگند ها می خورد از قبله گرفته تا شاه چراغ و کیک و کیک که زبانم قفله قفل قفل ! " میم به نخستین کس که می رسید داستان را می گفت و تاکید داشت که چون با تو جونی جونی هستم گفتم اما به کسی نگو ! به یک ساعت نشده زندگان که هیچ مردگان هم خبردار می شدند ، رجاله های جاعل و دروغ نسب و نا اهل کار خود را کرده بودند شایعات درست می شد و می پَچید از آنچه که میم هم گفته بود پا فرا تر گذاشته می شد ! و با آبروی افراد بازی می شد !
حال در این عصر زمونه " میم " که البته ساده بانویی بود ، بیشی از مردمان یک جوری از همان تخم ترکه هستند ! اگر حرفی شنیدند آنرا مزه مزه نمی کنند به آسیاب خرد نمی برند بلکه آنرا فوری پخش می کنند سازنده ی جعل یا جاعل که همان رجاله ها باشند راحت آسوده می نشیند به تماشا ! امروز ما گرفتار عمله و اکره یی هستیم که در خدمت جاعلانند ! اما حقیقت تفی است به بزرگی کره زمین که به صورت جاعلان و عمله و اکره آنها خواهد خورد . حقیقت زیر ابر نمی ماند هر چند شایعات دروغ میدان دارست !
به گفته ی خردمندانه ی گالیله بیندیشم " حقیقت فرزند زمانست نه فرزند مقامات
" به گفته ی گلیله می ا فزایم " نه فززند مقامات و نه فرزندجاعلان " با مهر همیشگی

Image may contain: sky, twilight, ocean, outdoor, water and nature
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد