پیش در آمد نخست

پیش در آمد نخست
این روزها
با هر که دوست می‌شوم احساس می‌کنم
آن‌قدر دوست بوده‌ایم که دیگر
وقت خیانت است......
نصرت پر است از آیه های زمینی این هم آیه ای است برای همه ی قرون ! به راستی سرانجام دوستی ، خیانت است ؟
+++++++++
پیش در آمد دویم
امشب می خواستم به رضا مقصدی شاعرنامور گیلانی زنگ بزنم و از گفته هایش یاد بگیرم ، لذت ببرم چنانچه هنوز " اروس تماشا " را مزه مزه می کنم زیراکه رضا با گویش اصیلش آنچنان تعریف کرد که من هم هر ده دقیقه اروس و داماد را دیدم که آمدند رخ خانه تابا اروس تماشایی ها یا به گفته ی مردمان شیراز و بهبهان سیلکی ها
seyleki
دیدار بکنند وتا زنان هم پچ پچ کنان هر دو را ورانداز کرده رای نهایی را صادر بنمایند : بهم میان یا اینکه اروس حیف شد ! رضا روی این واژه حیف سفت و سخت می ایستاد ! چه پنجره ی مردم شناسی جالبی به رویم باز کرد ! ایران سرزمین پهناوری است بر اصل گوناگونی آب و هوا گیاهان و درختان ویژه دارد از آن سو جانوران و آن سوتر تنوع خوراکی ها و سرانجام میدانی پر نقش و نگار از منظرمردم شناسی........ جمعه به رضا زنگ بزنم ، باید یاداشت بکنم و گرنه باا ین فراموشی ممکن است برای نوروزدست به تبریک بشوم . با مهر همیشگی
Photo: ‎پیش در آمد نخست
این روزها
با هر که دوست می‌شوم احساس می‌کنم
آن‌قدر دوست بوده‌ایم که دیگر
وقت خیانت است......
نصرت پر است از آیه های زمینی این هم آیه ای  است برای همه ی قرون ! به راستی  سرانجام دوستی ، خیانت است ؟
+++++++++
پیش در آمد دویم 
 امشب می خواستم به رضا مقصدی شاعرنامور گیلانی زنگ بزنم و از گفته هایش یاد بگیرم ، لذت ببرم چنانچه  هنوز

Single Roll of the Dice

Paperback of Single Roll of the Dice is out - with a new afterword! Selected Best Book of 2012 on The Middle East by Foreign Affairs! Buy it online today at Amazon :) http://www.amazon.com/Single-Roll-Dice-Obamas-Diplomacy/dp/0300192363/ref=ntt_at_ep_dpt_3
Photo: Paperback of Single Roll of the Dice is out - with a new afterword! Selected Best Book of 2012 on The Middle East by Foreign Affairs! Buy it online today at Amazon :) http://www.amazon.com/Single-Roll-Dice-Obamas-Diplomacy/dp/0300192363/ref=ntt_at_ep_dpt_3

هزاره ی هشتم برای فروغ که در زمستانی تابید و در زمستانی رفت ت

هزاره ی هشتم

برای فروغ که در زمستانی تابید  و در زمستانی رفت

تورج پارسی

از پنجره ی خوابی در هزاره ی هشتم
ترا دیدم ،
که برهنه و مهتابی بودی
و به آبی رویایى دور
تکیه داده بودى
آینه در تبسمت رنگ می گرفت و تکرار می شد
تو چقدر خودت بودى
و رویای دور
چه شوقی  بزرگی بر لب داشت.

اینک دوباره با چشمانی بی افق
در خانه ی متروک خزانی ریاکار بیدارم
و آفتاب
بر جادوى خفته  و غمگین هزاره ها می تابد
سایه ى رویایى ترا می بینم
که شوق زلال و بزرگ  دریا را بر لب دارد

۱۰ ژانویه ۲۰۰۰