در هنر به ویژه می باید دیوارها را پس زد !
تورج پارسی
یک شنبه سیزدهم مارس دوهزار شانزده
در هنر به ویژه می باید دیوارها را پس زد ! خلاقیت در پس زدن دیوارهاست ! خلاقیت با ترس میانه ای ندارد ! باید در هنر عریان شد تا هنر عریان بیافرینی ! ترس مرگ هنر و زنده به گور شدن هنرمندست !
دیوار از هر جنسش خفگی آورست ! نفس را بند می آورد ! دیوار؟ دیوار هم سرشت خود را دارد ! نمی شود چیز دیگری از او خواست !
در هنر به ویژه می باید دیوارها را پس زد
To live a creative life, we must lose our fear of being
wrong.”
joseph chilton pearce
https://en.wikipedia.org/wiki/Joseph_Chilton_Pearce
برای یک زندگی خلاق یا آفریننده با ید ترس از اشتباه را از خود دور کنیم
بزم جمشیدی
تورج پارسى
زمین پوشیده رخت سبز ، پرستو از سفر آمد
بزن مطرب نوایی خوش ، چو گلبانگ بهار آمد
نخستین روز از نوروز ، نشان از اورمزد* دارد
ترا جشنی نکو باید ، چو گلبانگ بهار آمـــــــــــــد
گلاب پاشد هوا ! دریای خورشید است اندر مد
تو گویی کهکشان رقصد ، چو گلبانگ بهار آمـــــــد
زمستان رفت و تاریکی ، به هر کوی و به هر برزن
لبان از خنده لبریزند ، چو گلبانگ بهار آمـــــد
غم و اندوه بشور ازدل ، ببر دستی به سوی جام
که سر مستان به پا خیزی ، چو گلبانگ بهار آمـــــد
در این گاه د ل انگیزان، بگستر خوان نوروزی
که هرروزت شود نوروز، چو گلبانگ بهار آمــــــد....
***
* در روزشمار ایرانی ، روزها ی !
LEسی گانه نام های ویژه داشتند ! نام نخستین روز هر ماه اهورمزد / اوستایی اهرمزد/ پهلوی / و در پارسی کنونی اورمزد یا هرمزد نام دارد
دروغ جنایتی است که برخی هنگام یک باره کشف نمی شود !
تورج پارسی
پنج شنبه دهم مارس دوهزار شانزده
دروغ جنایتی است که برخی هنگام یک باره کشف نمی شود اما خواه ناخواه تباهی های بر آیند آن , آشکارش خواهد ساخت !
کم پشت پنجره در انتظار آمدن پستچی نماندیم !
تورج پارسی
چهار شنبه نهم مارس دوهزار شانزده
دیروز دو کیسه بزرگ پر از نامه را باز کردم ، نامه هایی از سی هفت سال پیش تا روزی که نامه نویسی و تبریک فرستادن ور افتاد ! هر نامه ای کلی مطلب داشت و برخی نیز سلامی و احوالی ! اما هر چه بود نشانه ی دوره ای است که نامه رواج داشت ، می توانستی دست خط طرف راببینی و بخوانی!
پاکت ها و تمبرها هم خود داستانی مستقل بودند ! اما آن دوره هم " ور افتاد " ولی نامه های بر جا مانده خود زبان گویای آن دوره هستند !
نامه ها یا از سوی خانواده است یا دوستان ! در میان نامه ی دوستان ، از استاد یارشاطر ، استاد ایرج افشار ، استاد اسلامی ندوشن ، استاد محجوب ، استاد پرویز شهریاری ، استاد مهدی آدر یزدی و..... که این کیسه را امشب در پی اش خواهم گشت ! دریغا که در چیا کشی چندین کارتون از دستم رفت که .....
عکس فرستاده می شد ، عکس می فرستادیم و .... که هر عکسی خود تاریخ مصوری است ! آن هم ور افتاد ! عجب گرفتار " ور افتدگی " شدیم !
پشت برخی پاکت نامه ها شعر نوشتم ، مطلب نوشتم و.... از جمله پشت پاکت یکی از آن نامه ها نوشتم ! همین است که می بینید !
در امروز ممان !
هر رهگذری آن نیست که پنداری
در امروز ممان !
فردا بویی دیگر و رویی دیگر دارد
تاریکی ابدی نیست !
تورج پارسی
چهار شنبه نهم مارس دوهزار شانزده
دیروز دو کیسه بزرگ پر از نامه را باز کردم ، نامه هایی از سی هفت سال پیش تا روزی که نامه نویسی و تبریک فرستادن ور افتاد ! هر نامه ای کلی مطلب داشت و برخی نیز سلامی و احوالی ! اما هر چه بود نشانه ی دوره ای است که نامه رواج داشت ، می توانستی دست خط طرف راببینی و بخوانی!
پاکت ها و تمبرها هم خود داستانی مستقل بودند ! اما آن دوره هم " ور افتاد " ولی نامه های بر جا مانده خود زبان گویای آن دوره هستند !
نامه ها یا از سوی خانواده است یا دوستان ! در میان نامه ی دوستان ، از استاد یارشاطر ، استاد ایرج افشار ، استاد اسلامی ندوشن ، استاد محجوب ، استاد پرویز شهریاری ، استاد مهدی آدر یزدی و..... که این کیسه را امشب در پی اش خواهم گشت ! دریغا که در چیا کشی چندین کارتون از دستم رفت که .....
عکس فرستاده می شد ، عکس می فرستادیم و .... که هر عکسی خود تاریخ مصوری است ! آن هم ور افتاد ! عجب گرفتار " ور افتدگی " شدیم !
پشت برخی پاکت نامه ها شعر نوشتم ، مطلب نوشتم و.... از جمله پشت پاکت یکی از آن نامه ها نوشتم ! همین است که می بینید !
در امروز ممان !
هر رهگذری آن نیست که پنداری
در امروز ممان !
فردا بویی دیگر و رویی دیگر دارد
تاریکی ابدی نیست !