کارستان امید عباسی


کارستان امید عباسی
تورج پارسی
هیژدهم مه دوهزار سیزده
کارستان امید عباسی  سی و پنج ساله  افزایش برگی  است بر روشنایی های تاریخ
جوان سی و پنج ساله ای که در اوج مسئولیت رسمی و فردی  به زندگی و مرگ معنای تازه ای داد . از نجات آن کودک تا بخشیدن کلیه و کبد خود !
مانایی انسان ها را در کردارشان جستجو بکنید تا دسترسی بیابید به گفتار و اندیشه شان . به فروهرش درود می فرستم

خیام و "جام دگر "


خیام  و "جام دگر "
بیست و پنجم اردی بهشت روز خیام
تورج پارسی
زرتشتیان در آیین های دینی خود هنوز به یاد درگذشتگان و زندگان باده می نوشند ، باده را در جامی می خورند که نامگانی نام دارد درون این جام نام در گذشتگان و زندگان کنده کاری شده است مغان مهری و زرتشتی باده را خون گاو یکتا می دانند ، نخستین گیاهی که از بدن آن گاو بر آمد تاک یا رز یا درخت انگور است که "درخت زندگی "نامیده می شود . دختر رز  در شعرهای حافظ همان باده است ،
اما از منظری که صادق هدایت  می نگرد " برای خیام ماورا ماده چیزی وجود ندارد ، دنیا در اثر ذرات بوجود امده است و..."
به گمان من  خیام تراژدی/کمدی خدایان ادیان سامی را به تمسخر گرفته به ویژه در بزنگاه " جبر و سرنوشت "
کفر خیام ، رسیدن به نهایت پوچ و اوهام بودن جبر دین و خود دین است به همین دلیل " می " حرکت زندگی است :
من به می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
how can I live without good Wine ? impossible!
how can I carry the weight of my body without wine? impossible! 
oh i die for the moment when the saki asks
To offer me one more cup , I just say :  impossible!
  با مهر همیشگی و نوش باد می خوشگوار.
بیست و پنجم اردی بهشت روز خیام
تورج پارسی
زرتشتیان در آیین های دینی خود هنوز به یاد درگذشتگان و زندگان باده می نوشند ، باده را در جامی می خورند که نامگانی نام دارد درون این جام نام در گذشتگان و زندگان کنده کاری شده است مغان مهری و زرتشتی باده را خون گاو یکتا می دانند ، نخستین گیاهی که از بدن آن گاو بر آمد تاک یا رز یا درخت انگور است که "درخت زندگی "نامیده می شود . دختر رز  در شعرهای حافظ همان باده است ،
اما از منظری که صادق هدایت  می نگرد " برای خیام ماورا ماده چیزی وجود ندارد ، دنیا در اثر ذرات بوجود امده است و..."
به گمان من  خیام تراژدی/کمدی خدایان ادیان سامی را به تمسخر گرفته به ویژه در بزنگاه " جبر و سرنوشت "
کفر خیام ، رسیدن به نهایت پوچ و اوهام بودن جبر دین و خود دین است به همین دلیل " می " حرکت زندگی است :
من به می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
how can I live without good Wine ? impossible!
how can I carry the weight of my body without wine? impossible!  
oh i die for the moment when the saki asks
To offer me one more cup , I just say :  impossible!
  با مهر همیشگی و نوش باد می خوشگوار.

قبیله گرایی مزمن !

قبیله گرایی مزمن !
تورج پارسی
هفدهم مه دوهزار سیزده
آیا در سرزمین ما  منافع ملی ، محلی در افکار عمومی دارد ؟
یا ..........

اگر پاسخ " نه "  است ! پس می توان گفت قافله ی ما در مرداب " قبیله و قبیله گرایی " مزمن فرو مانده است ،حتا این را در روابط بسیار ساده اجتماعی هم می توان آشکار دید ! با مهر همیشگی

نیش عقرب نه از ره کین است

Scorpion
نیش عقرب نه از ره کین است
اقتضای طبیعتش این است !!!!
سعدی نیش زدن را در سرشت کژدم یا عقرب می داند، اما دشمن واقعی کژدم انسان نیست بلکه یک گونه سار است ! همین بند پا که از خانواده ی عنکبوت هاست هنگام گزیدن آدم ها تمامی سم خودرا بکار نمی برد چون نیاز آنی  به خوراک پیدا می کند در نتیجه در تزریق سم صرفه جویی می کند
نیش نخستین کژدم درواقع تزریق آنزیم است که یک جور اخطار به دشمن است که دور بشود نیش دوم هنگامی است که راه فرارش بسته بشود آنگاه است که سم اصلی را بکار می گیرد !
پس با این حساب سر انگشتی کژدم بیچاره هم با شعار پر سر و صدای " اقتضای طبیعت "  کمی به دورست ! این متهم خوراکش حشرات است یک گونه " زرد " رنگش هست که همچون آدم ها گزنده است و کشنده ...... !!
 این آدمی که اشرف مخلوقات شده است / ناگفته نماناد که این عنوان را مخلوقات دیگر به وی نداده اند  بلکه کلاهی است که خود دوخته است /بیش از هر موجود دیگری به هستی آسیب می رساند و بر خلاف کژدم با همان نیش نخستین سم اصلی را خالی می کند ! شاید " اقتضای طبیعتش این است " !!!  با مهر همیشگی

بیست و پنجم اردیبهشت و گرامی داشت فردوسی


بیست و پنجم  اردیبهشت و گرامی داشت  فردوسی
چو این نامور نامه آمد به بن
ز من روی کشور شود پر سخن
از این پس نمیرم که من زنده ام
که تخم سخن را پراکنده ام