آسیاب جنگ با خون می چرخد !


آسیاب جنگ با خون می چرخد !
تورج پارسی
بیست و چهارم اگوست دوهزار سیزده

آسیاب جنگ با خون می چرخد ، خون کودکان و زنان و .... امروز آسیاب جنگ خون نوجوان و جوان می خواهد و بی دریغ  به دست می آورد ! هر نو جوان و جوان آرزویی است که به خاک سپرده می شود ! به کجا دارند جهان را می کشانند !
چه پیوندی میان دین و سرمایه هست که این چنین بی رحمانه به کشتار آدمی دست می زند ! و سر انجام هم کی بود کی بود من نبودم ! آیا بشر حقی دارد ؟ کدام تمدن کدام فرهنگ  ؟
امروز سرمایه است که تعین کننده است با  بوسه ها که بر سجاده دین می زند !

فصل های زندگی

فصل های زندگی
تورج پارسی
بیست و سوم اگوست دوهزار سیزده
چند روز پیش دوست شاعر و نویسنده ام مرتضا محمودی کتاب شعر برادرش غلامرضا محمودی را  به من هدیه کرد. مرتضا یک شرحی بر این گزیده های شعری نوشته است که سخت مرا به خود برد ! شرحی از همه ی گرفتاری زندگی که از کودکی می آغاز و شوربختانه پایانی ندارد مگر با پایان خود آدمی . !
شعر بوی جنوب می دهد بوی جفره ماهینی زادگاه محمودی ها، بوی ماهی و مرغان دریایی و سرانجام حکایت تلخ همیشگی تنهایی آدمی ! واژگان در جان روییده اند تا جهانی بسازند : بی تو من تنها / تنها خودم/ خویشم / موج سرگردان تشویشم / از شعر بوشهر ....
سینه ات آیا / باز هم وقتی که می خندی / معبد پاک تمناهاست/ از شعر بوشهر .
سرانجام باز دل نمی کنم از این شعر می خواهم کتاب را ببندم تا سکوت خسته ی جفره ماهینی را در کلام غلامرضا محمودی در خود فریاد بکنم :
بوشهر
شهر رویاهای غمگینی است
این پرند نازک ساحل،
بر کبود پهنه ی دریا، قایق غمگین و تنهایی است
زادگاه من ،
من در این گهواره
سال های سال
با هجوم موج ها بر سنگ
با پرستوهای دریایی
با تلیلی ها که شب تا صبح *
پشت دیوار بلند موج
گریه می کردند . خو کردم....
* تلیلی . مرغ دریایی

بیچاره این سرزمین


 بیچاره این سرزمین !


تورج پارسی


بیست و سوم اگوست دوهزار سیزده


 غربی ها  تمدن و هنر ایران را به "تمدن و هنراسلامی" تبدیل کردند  وکم کم پا فراتر گذاشتند و تمدن اسلامی را  هم تبدیل کردند به تمدن عربی ! و در موزه لوور نمایشگاه بر پا ساختند / با بخشش دلارهای نفتی / و آثار تمدن و فرهنگی ایرانی را تمدن عربی جلوه دادند !  

تازگی هم بر خورد کردم با یک کار تقلبی دیگر به نام "هنر و تمدن زرتشتی "ما چیزی به نام  تمدن و هنر زرتشتی در تاریخ نداریم ! همان طور که هنر وتمدن مسیحی یا اسلامی یا بودایی و...وجود ندارد ! آنچه هست تمدن و فرهنگ ایرانی یونانی ، رومی ، هندی ، چینی و....است که معنا دارد
روی سخنم این بار با کسانی است که " تمدن و فرهنگ زرتشتی " را  هوار می کشند ، نمی دانم چرا بدون آگاهی آن هم از روی احساس بی بن مایه و هیاهو برای هیچ دست به چنین کارهایی زده می شود ! تمدن و فرهنگ ایرانی است و بس ! دست بردارید از دست بردن در تاریخ !