بوی جنگ ، بوی وحشت


بوی جنگ ، بوی وحشت
تورج پارسی

سی ام اگوست دوهزار سیزده

بوی جنگ ، بوی وحشت ، بوی آوارگی ، بوی بدبختی از همه سو به مشام می رسد ! کشورهای امپریالیستی با پرچم دروغین حقوق بشر برنامه ی آتش سوزی خاورمیانه را در دست دارند  ، دفاع از سوریه دفاع از دیکتاتوری  اسد نیست بلکه " نه " به تجاوزات سرمایه داری غرب " نه " به  حکومت ضد بشر شَیخ سعودی و شیخک تازه به دوران رسیده قطر  و نه به دیکتاتوری اسد است !
 دبیر کل حز ب کمونیست سوریه هم که خود در بند دیکتاتوری اسد است  به حمله ی غرب به سوریه و آتش بیاری شیخک های عرب " نه " گفته است ! باردیگر تابلو کبوتر صلح استاد کاتوزیان را همراه می کنم ! نه به جنگ . با مهر همیشگی

آغاز نهمین سال تاسیس کمیته بین الملی نجات پاسارگاد



سالگرد تاسیس سایت «نجات پاسارگاد»

جنبشی فرهنگی که همچنان به پیش می رود

بیست و نهم اگوست امسال آغاز نهمین سال تاسیس سایت کمیته بین المللی نجات پاسارگاد است؛ کمیته ای که اولین ندای اعتراض به ویرانگری های میراث فرهنگی و تاریخی ایران در سراسر جهان بود. این حرکت اعتراضی، که ابتدا همراهی صدها تن از روشنفکران، نویسندگان، متخصصین، دانشگاهیان و افراد تحصیل کرده و فرهنگ دوست ایرانی و غیر ایرانی را با خود داشت،  به سرعت و با پشتیبانی هزاران تن از مردمان ایران و جهان، و یاری بی دریغ صدها رسانه، اعم از نوشتاری و شنیداری و وب سایت و وبلاگ،  تبدیل به جنبشی فرهنگی و کارآ در دوران معاصر ایران شد.

کارآیی این جنبش از آنجا بود که ما، باورمندان به فرهنگ انسان ساخت و خردمدار ایران، اگر چه  در لحظه ای حساس از تاریخ سرزمین مان، و در یک واکنش طبیعی و ساده نسبت به آبگیری سد سیوند، که احتمال ویران کردن آرامگاه کورش بزرگ و بخشی از تاریخ و فرهنگ سرزمین مان را داشت، دست به اقدامی زدیم که از وظایف هر انسان متمدنی به شمار می رود اما، خیلی زود، دریافتیم که نه تنها میراث فرهنگی، تاریخی، طبیعی و فیزیکی ما در خطری روزمره قرار دارد بلکه، به دلیل تسلط تبعیض های مذهبی، قومی، جنسیتی بر سیاست های بیشتر ارکان حکومتی،  کل فرهنگ ایرانی ما، و به خصوص فرهنگ معنوی ما، که مجموعه ای از داشته های علمی، آموزشی و تربیتی درخشان بشری است، در خطر نابودی قرار گرفته است. و این دریافت ما را در راهی که پیش گرفته بودیم علاقمندتر و مصمم کرد.

اکنون، با این که بیشترین نهادهای مدنی میراث فرهنگی و طبیعی داخل ایران را نابود کرده اند، هزاران هزار تن از فرهنگ دوستان، به ویژه جوان ها، اگر چه آرام تر از گذشته اما همچنان با انرژی و حساب شده، این جنبش را به پیش می برند. کوشندگان فرهنگی و رسانه های باورمند به حقوق بشر در خارج نیز سعی دارند تا بازتاب صدای مردمان ایران در این حوزه از تلاش های حقوق بشری نیز باشند.
در عین حال دو ان.جی.او ی بین المللی و رسمی از جمله تلاش های مستقل در خارج کشور هستند که سعی دارند به تداوم و پیروزی این جنبش فرهنگی کمک کنند، یکی« بنیاد میراث پاسارگاد» (2006) که با هدف حفظ میراث فرهنگی و طبیعی ایرانزمین تلاش می کند، و دیگری «صدای میراث فرهنگی جهانی»، (2012) که صدای میراث فرهنگی ایران و آن دسته از سرزمین هایی است که گرفتار فقر، جنگ، و یا چون ما، گرفتار حکومت های سهل انگار و بی توجه به این میراث هستند.
تردیدی نیست که این همه نه تنها نشاندهنده ی پیروزی یکایک افرادی است که در سراسر جهان در این جنبش شرکت داشته و دارند، بلکه ناتوانی کسانی را به نمایش می گذارد که قصد داشته اند با ویرانی و تبعیض، میراث ها و تجربه های بشری مردمان ایران را به بحران و یا فراموشی بکشانند.
و ما، بار دیگر، در سالگشت نهمین سالگرد این حرکت انسانی و خردمندانه، برای به پیش رفتن، همچنان چون همیشه، دست یاری به سوی شما فرهنگ دوستان، در هر کجای جهان که هستید، دراز می کنیمگ

با ما برای حفظ میراث فرهنگی و طبیعی بشری، همراه و هم صدا شوید.


با مهر و احترام

شکوه میرزادگی

از سوی بنیاد میراث پاسارگاد

اگوست 2013

 سایت « بنیاد میراث پاسارگاد»

http://www.savepasargad.com/

سایت «صدای میراث فرهنگی جهانی»

http://worldculturalheritagevoices.org/

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

www.savepasargad.com

برای آن دور دست که تاتیانا خفته است !


برای آن دور دست که تاتیانا خفته است !


تورج پارسی


به راستی هیچ کس نبود  !

تا چشم کار می کرد ،
من بودم ،
که تنها بودم !
 ........
بوداپست می دوهزار سیزده


باز هم هجوم به تمدن و فرهنگ کهن ایران !

باز هم هجوم به تمدن و فرهنگ کهن ایران
http://chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=105848&Serv=0&SGr=0
" خس و خاشاک، پایتخت هخامنشیان را به آتش کشیدند
شوش شعله‌ور شد
خس و خاشاک، پایتخت هخامنشیان را به آتش کشیدند + عکس
کاخ آپادانا درحالی چند روز پیش بر اثر انباشت نخاله‌ها، خس و خاشاک و گیاهان خودرو هرس نشده به آتش کشیده شد که کارشناسان و باستان‌شناسان میراث‌فرهنگی هنوز گزارشی از میزان خسارت‌های وارده بر این محوطه باستانی اعلام نکرده‌اند. این درحالی است که خردادماه سال جاری همزمان با انتخابات ریاست جمهوری کاخ اردشیر شوش هم بر اثر عوامل نامشخص دچار حریق شد."
گزارش بالا سبب باز نشر این مطلب شد ، باز هم هجوم به تمدن و فرهنگ کهن ایران !
تورج پارسی
بیست و هشتم  اگوست دوهزار سیزده
روز یکم آن : آتش زدن تخت جمشید به وسیله ی اسکندر مقدونی

 پرفسورpierre chuvin ، استاد دانشگاه پاریس، حمله ی اسکندر را در این نخستین روزی که جهان را لرزاند مورد پژوهش قرار داده است .نخستین موضوعی که در این پژوهش چشمگیرست قتل و غارت و تخریب و تجاوز به زنان است که یادآور تجاوز آشوریان  به سرکردگی آشوربانی پال در ایلام است.
 اسکندر، پیش از آنکه به دنبال داریوش سوم  به ایالت های شمال شرقی برود تا با کشتن او کار امپراتوری را یکسر کند، آتش زدن تخت جمشید را در دستور کار خود قرار می دهد. پرفسور پیر شوون بر این نکته تاکید دارد که این کار «هیچ توجیه نظامی ندارد و مورخین تا امروز نتوانسته اند علت آن را دریابند.» سپس خود به دنبال دلیل یا دلایلیمی رود که منجر به «این عمل غیر منتظره» شده و حدس می زند که: «اسکندر می خواهد کلیه اتباع تازه اش کاملا دریابند که یک امپراتوری تازه به وجود آمده است . برای اینکه به خدمت ارباب تازه خود گردن بگذارند چه درسی باید به آنها داد؟» در اینجا پیر شوون انگشت بر نسخه ی ارستو، مربی اسکندر، می گذارد که: «باید به نماد معتبر رژیم ساقط شده ضربت زد!»
شوش ، بابل و تخت جمشید سه پایتخت و در واقع سه نماد معتبر پادشاهان هخامنشی هستند؛ اما در میان این سه نماد تخت جمشید معتبرترین است، پس باید تخت جمشید را نابود ساخت: «چرا که انهدام تخت جمشید اگر پاداشی برای لشکریان یا نوعی چالشگری باشد یک حرکت سیاسی نیز خواهد بود . زیرا کاخی که درون آن جای گرفته مانند دیگر کاخ ها نیست . در این کاخ هر ساله در آغاز بهار تمام اقوام امپراتوری به مناسبت جشن نوروز برای ادای احترام به شاهنشاه بزرگ و خدایانش گرد می آمدند و نمونه های محصولات ایالت های خود را به حضورش پیشکش می کردند ـ مراسمی که نقوش برجسته ی آن تا امروز در سرتاسر پله های کاخ دیده می شود. اسکندر نخست برگزاری نوروز را قدغن می کند و سپس درست درشبی  بهاری ـ بهار سال۳۳۰  پیش از میلاد  ـ تخت جمشید را با برنامه ریزی و تدارک مقدماتی حساب شده ای به آتش می کشاند... ستون های بر جا مانده از کاخ  های تخت جمشید  نمودار خونبار آن شب شوم است، شبی که تاریخ شرمسار یورش به تمدن شد، شبی پر حقارت که گناهش را به گردن  شراب و تائیس آتنی انداختند . تائیس، بر خلاف آنچه که بدان متهم است، زنی بدکاره نبود  بلکه همسر پتولمه، از سران نظامی اسکندر بود که، به گفته پلوتارک، از تجمل کاخ های ایرانی لذت می برد.» (۸)
 تخت جمشید چهار راه فرهنگی جهان باستان  را ویران ساختند اما نتوانستند بزرگواری تاریخی آنرا از تاریخ بزدایند: «حتا خرابه های آن تصویرهایی را که نشانگر حیات و عظمتش بوده اند هنوز درخود نگاه داشته اند.  کافی است آنها را ببینیم و ترجمان پیام مندرج در آن شویم تا بلافاصله حس کنیم از مسیر اسرار آمیزی عبور کرده ایم که ما را، هر قدر هم کم، به لحظه ای از لحظات تاریخ انسانیت و به مرحله ای ازجهش ها ی افتخار آمیز یا درد انگیز آن پیوند داده است.» (۹)
 ستون های هم چنان برافراشته این کاخ ، با بردباری تاریخی ، به رهگذران می نگرند و رهگذری اگر درنگ کند ، صدای شاه شاهان به  گوشش می رسد که می گوید: «ای انسان آنچه را که اهورامزدا گفت ، به تو می گویم : از راه راست مگرد ، اندیشه بد مکن و از گناه بپرهیز.» (۱۰)
 و آنچه که در پی این ویرانی بر جای مانده، اکنون نماد معتبر، کهن بار و کهن سال  فرهنگی ماست ، یادمان عزت اندیشه ی ایران باستانى که کوروش و داریوش با نیکی کردار خود آنها را به ثبت تاریخ رساندند و مارا در میراث فرهنگى جهان شریک و انباز ساختند.

worldculturalheritagevoices


http://worldculturalheritagevoices.org/