ترا یادست آبادی ؟


بخشی از شعر بلند بامدادان آبادی که در پانزدهم مارس هزار نهسد و هشتاد و هشت برای پسرانم روزبه و تریتا......
تورج پارسی

ترا یادست آبادی ،
همیشه بامدادی داشت ،
نیم روزی ، پسین هم لحظه هایی بود ،
و شب هم چادری تا از ورای آن ،
توانیم لختی اندام هر آساره را ، ❊
در برکه ی مواج گوهر بیز به دام آریم ،
یا که شب های مهتابی ،
که آبادی به روی بستری از نقره می خوابید ،
گل شب بو ، فضا را عطر می پاشاند،
و صادق بود این عطر گل شب بو!
ترا یادست آبادی ؟
.............
* آساره / ستاره

No automatic alt text available.

در تمام عمر شب یک راز هست !


راز شب

تورج پارسی

چهارم جولای هزار نهسد هشتاد و هفت

در تمام عمر شب یک راز هست !
گنگ رازی که در پهنای اندوهش نهان مانده
رازش چیست این دیرینه ی تنها ؟
شب به طول عمر خود
چشم انتظار وصل خورشیدست
اینش راز
اینش درد
لیک عشق بی حاصل جز سیاهی
ره آوردی نخواهد داشت
جز که هردم مویه و گویه کند در متن خاموشی
اینش راز
اینش درد .

در چهارم جولای سال هزار نهسد هشتاد و هفت شعر " راز شب " را سرودم که بیانی از یک جدایی همیشگی و تنهایی است میان خورشید " مرد " و ماه " زن " البته امروزه خورشید را زن دانسته و " خورشید خانوم " ش خوانند ، شایان گفتن اینکه میترا نیز " مرد " است اما نام زنانه شده همچون خورشید ، تنها در پژوهش های میدانی ام در کهگیلویه بویر احمدی خورشید را نام مردانه دیدم .

در اینجا گزارشی هست از بانویی به نام کیان میر احمدی که افسانه را به گونه ای دیگر ساز می کند . این افسانه پیوندی هم با شب یلدا دارد که نگاهتان را به هردو منظر خواستارم . با مهر همیشگی

گزارش عاشقانه خورشید و ماه یا شب یلدا
میراث خبر، گروه فرهنگ، کیان مهر احمدی «ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر می آید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اما همیشه در خواب می ماند و روز فرا می رسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری می اندیشد و ستاره ای را اجیر می کند، ستاره ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار می کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می دهد. ماه به استقبال مهر می رود و راز دل می گوید و دلبری می کند و مهر را از رفتن باز می دارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می کنند و عاشقی پیشه می کنند و مهر دیر بر می آید و این شب، «یلدا» نام می گیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست. »

Image may contain: text

خواننده اپرای روس خبر دارشدم ! صدای باریتون او خاموش نخواهد شد ! چه شب تاریکی است امروز

Dmitri Hvorostovsky
Дми́трий Алекса́ндрович Хворосто́вский

خواننده اپرای روس خبر دارشدم ! صدای باریتون او خاموش نخواهد شد ! چه شب تاریکی است امروز ! سرطان مغز دیمتری را در لندن از پای در آورد ! پنجاه و پنج سال عمر کرد اما صدای باریتون پر توانش خواهد ماند ! زیرا " تنها صداست که می ماند " ........ تورج پارسی

...See more
-4:46
8,348,945 Views
Opera Planet is with David Candela and 2 others.