حافظ و موسیقی ایرانی


حافظ و موسیقی ایرانی

حافظ و موسیقی ایرانی

 

تورج پارسی

 

ازسال ۱۳۷۶در سال شمار رسمی ایران روز بیستم مهر ماه را روز بزرگداشت حافظ نامگذاری کردند، نیکوست اما برای من  که یک جور هم نشینی با رند شیراز دارم وهمه ی روزهایم را از آن خود ساخته  بیش از بیشتر خشنودم به آن . شاید بتوان گفت که حافظ در همه ی روزان و شبان جاری است .به همین مناسبت این نوشته را نشر می دهم

"وزن سرشت روان و جاری شعر و موسیقی است که اوجی می آفریند به نام تناسب و هم آهنگی "

در پرسه آقای رضوی سروستانی خواننده که از آوای خوشی برخوردارد بود استاد تجویدی به یاد ایشان که اهل فارس است یک ترانه ی کهن ومحلی شیرازی را نواخت این ترانه هم چنان بر زبان فارسیان جاری است :

 

سه چند روزه که بوی گل نیومد

 صدای چهچه بلبل نیومد

برین از باغبون گل بپرسین

چرا بلبل به سیل گل نیومد

 استاد فرمودند که یکی از غزل های حافظ از روی همین ترانه محلی شیرازی ساخته شده من در سخنان استاد تجویدی به تائید بیشی از دیدمان های" نظریات" موسیقیایی خود رسیدم به فروهر استاد درود می فرستم که یادی همیشگی دارد. توجه همگان را به این یوتوب جلب می کنم....غزل مورد نظر استاد تجویدی چنین است :

لبش می‌بوسم و در می‌کشم می     

به آب زندگانی برده‌ام پی

نه رازش می‌توانم گفت با کس     

نه کس را می‌توانم دید با وی

لبش می‌بوسد و خون می‌خورد جام     

رخش می‌بیند و گل می‌کند خوی

بده جام می و از جم مکن یاد

که می‌داند که جم کی بود و کی کی

بزن در پرده چنگ ای ماه مطرب     

رگش بخراش تا بخروشم از وی

زبانت درکش ای حافظ زمانی

حدیث بی زبانان بشنو از نی / حافظ خانلری

***

نخستین بار به یک نوشته  در زمینه موسیقی در آرشیو کتابخانه لنینگراد برخورد کردم به نام تحفته السرو ر ، در این نوشته به آنانی که هم "می خوانند "و "هم  می نوازند "و "هم می سرایند "حافظ گفته می شده است . در این نوشته از حافظان روزگاران  بی شمارنام برده شده بود  .از این نوشته رونوشتی برداشتم اما همین امروز در نهایت خستگی که هست در آرشیوم پی اش گشتم اما دستم پتی ماند.

نا گفته نماناد که عنوان " حافظ " در میان تاجیکان هم چنان است

این عنوانی که به رند شیراز داده شده است  و امروز هم بر زبان ها و دل ها جاری است  فراتر از ، ازبرخوانی قران است "که به آن گواه می آورند و تعبیر می کنند . در کتاب احیا الملوک سیستان که کنت دوگوبینو آنرا ازایران خارج کرد وهم اینک با شماره(۲۷۷۹.Or)درموزه لندن نگهداری می شود ودکتر منوچهر ستوده آنرا از روی نسخه عکسی تصحیح نموده است نام شش موسیقی دان خوش خوان آمده است که همگی عنوان " حافظ " دارند: حافظ عرب، حافظ یوسف قانونی . حافظ محمد مقیم جبرئیل، حافظ شیخ ، حافظ محب علی ، حافظ خورد . در میان تاجیکان هنوز به کسی که می خواند و می نوازد حافظ می گویند یعنی واژه ی " حافظ " یک عنوان موسیقیایی است  

از سوی دیگر " بسیارند آدمانی که نه سازی می نوازند و نه آوازی می خوانند اما حس موسیقیایی با سرشت آنان آمیخته شده است که اگر به جای کار عادی خود به موسیقی روی می آوردند از برگزیدگان این هنر بشمار می آمدند " حافظ و موسیقی ح . ملاح رویه ۶

در زیر نویس همین مطلب ملاح از پرسی .ا. اسکولز در کتاب موسیقی دان های بزرگ نقل می کند که :  بر مبنای همین دیدمان شکسپیر را از موسیقی دانان می دانم !

به هر روی حافظ را بنا بر انچه که از غزلهایش بر می آید از اهالی موسیقی بوده است آن هم با غنایی که موسیقی محلی در فارس بزرگ داشته افزون بر آنکه نویسنده ی مجمع الفصحا وی را " هم خواننده و هم دانای موسیقی " می داند باید به این معنا نیز توجه داشت که غزل های حافظ خود فرهنگی از گوشه ها و ابزار و اصطلاحات خنیایی است  

کوروش کمالی سروستانی در همایش بزرگداشت حافظ گفت " تحقیقات آماری کامل نشان می‌دهد که میزان بسامد کاربرد واژگان موسیقیایی در دیوان او قابل توجه است. اگرچه از واژه‌ی موسیقی به مفهوم کهنی که از فرهنگ یونانی وارد زبان ما شده و کسانی مثل ابن‌سینا آن را به کار برده‌اند، در دیوان حافظ نشانی دیده نمی‌شود، نود مورد اشاره در مورد ابزار، لحن، آهنگ‌ها و شیوه‌های سرود از دیوان حافظ طبقه‌بندی شده که این ۹۰ مورد ۶۶۷ بار در سراسر دیوان تکرار شده‌‌اند. رقم حاضر برای یک مجموعه‌غزل ۴۵۹ تایی به روایت خلخالی یا ۴۶۰ تایی به روایت غنی و قزوینی، کم نیست و نشان‌دهنده‌ی این است که بایستی روی نظم‌آهنگ موسیقیایی شعر حافظ توجه بیشتری داشته باشیم.»

 

ا- ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می گفت

غلام حافظ " خوش لهجه " خوش اوازم

  ۲ -

غزلسرایی ناهید صرفه اى نبرد

در آن "مقام "که حافظ بر آورد " آواز

۳ - 

در آسمان نه عجب گر به گفته ى حافظ

سرود زهره به رقص آورد مسیحا را.

۴ -

فکند زمزمه ی عشق در حجاز و عراق

نوای بانگ غزل های حافظ شیراز

 ۵ -

سخندانی و خوش خوانی نمی ورزند در شیراز

بیا حافظ که تا خود را به ملک دیگر اندازیم

 ۶ -

دلم از پرده بشد حافظ خوش گوی کجاست

تا به قول غزلش ساز و نوایی بکنیم

   ۷ -

معاشری خوش و "رودی "بساز می خواهم

که درد خویش بگویم به ناله ی "بم و زیر"

  ۸ -

سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد

که شعر حافظ شیرین سخن ترانه ی توست

  ۹ -

در آسمان نه عجب گر به گفته ى حافظ

"سرود " زهره به رقص آورد مسیحا را.

معنای همین بیت : شگفتا اورنیست که شعر موسیقیایی حافظ ، زهره را به ترنم و پایکوبی بیندازد که از سرشور زهره ، مسیح هم پایکوبی بکند‍‍‍‍ /در زبان سریانی مسیح را مسیحا گویند

  ۱۰ -

چنان برکش آهنگ این خنیاگری

که ناهید چنگى به رقص آورى

  ۱۱ -

گر از این دست زند مطرب مجلس ره عشق

شعر حافظ ببرد وقت سماع از هوشم

 

در سال شمار ایرانى ماه سى روز بود و هر روز را نامى است . روز دهم هر ماه " آبان " یا یا آپان یا آب ها نام دارد امروز آبانگان است یعنى یکى شدن نام ماه و روز که برابر مى شود با اول نوامبر

این روز جشن ستایش و نیایش بانوى آب ها اردویسور اناهیتا است . روز دهم هر ماه به نام آبها و اردویسور اناهیتا است .

 ardwi

 نام رودخانه اى است افسانه اى و

 suraa

به چم توانمندکه صفت است براى اردوى . اناهیتا

anahitaa

 یا anaahid

بى آلایش و پاک معنا مى دهد پس اردوى سور اناهیتا یعنى رود پر توان و بى آلایش . شوربختانه گروهى واژه اناهیتا را به اشتباه آناهیتا

aanaahitaa

مى نویسند و مى خوانند. ارمنیان آنرا اناهیت یا اناهید مى خوانند در سالشمار شان که ماه راسى روز حساب مى کردند روز نوزدهم هر ماه اناهید نامیده مى شد.ناهید در زبان فارسى همان اناهیتا یا اناهید است که عرب زهره اش مى خواند . حافظ در چندین غزل از ناهید یا زهره به نام سرود خوان ، چنگى و عود نواز یاد مى کند که در فرهنگ معین خوشخوان معنا شده است .

 

http://www.google.se/imgres?q=%D8%A2%D8%A8%D8%B4%D8%A7%D8%B1+%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D9%88%D9%86+%D8%B3%D9%BE%D9%8A%D8%AF%D8%A7%D9%86+%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3&hl=sv&sa=X&biw=1173&bih=785&tbm=isch&prmd=imvns&tbnid=vr6pYp9jaXPgzM:&imgrefurl=http://www.savepasargad.com/2009-November/Abangan-paesi.htm&docid=mGRhuTd5pPJrVM&w=604&h=453&ei=mnqNTo2cDrL54QTQiMHBAQ&zoom=1&iact=hc&vpx=490&vpy=309&dur=19&hovh=194&hovw=259&tx=179&ty=130&page=2&tbnh=132&tbnw=176&start=25&ndsp=24&ved=1t:429,r:14,s:25

خوشا به تنهاییم


خوشا به تنهاییم

در پیاده رو غیر هندسی جهان

در پیاده رو غیر هندسی جهان

در پیاده رو غیر هندسی جهان

 

تورج پارسی

 

چه نگاه تلخ و خسته ای دارد

آن دخترک با رخ زیبا و چرک آلودش

در پیاده روى غیر هندسی جهان ،

چه التماس می کند

بغض آلود  

 و اشک آلود

تا شاید تکه نانی از تنوری

یا دستی به مهر

 لالاییش  بخواند .

وه چه خور خوری می کند

" وجدان خواب آلود " آدمی

در قلب بی تپش پیاده رو ی روبرو.

انسان در چهار سوی رسوایی

روی طناب پوسیده ی"  دین   " موعظه  می کند

و دخترک نان را

و مادر را به خواب می بیند  .


فوریه ی   ۲۰۰۲ ویرجینیا

هم مانندی های شاعرانه

هم مانندی های شاعرانه

 

تنهایی

 

تورج پارسی

 

تا نشستی ببرم

 

شب دل تنگ پر از تنهایی

خانه را ترک نمود

19 نوامبر ۹۷

 

بیتی از یک غزل زیبا سروده ی " ویدا بانو فرهودی " در فصل نامه ی ره آوردویژه تابستان و پاییز ۲۰۱۰ شماره ۹۱/۹۲

 

گم می شود تنهایی ام وقتی که پیدا می شوی

چون رمز و راز یک غزل تعبیر رویا می شوی

.................................................

.................................................

لحظه های جاری در سیمفونی پنجم


لحظه های جاری در سیمفونی پنجم

لحظه های جاری در سیمفونی پنجم


تورج پارسی

یادم هست ، همه یادها و یادمان ها را

و ترا و من را که قهوه ی سرد می نوشیدیم

و قطره همیشگی کنیاک ارمنی راکه به خورد قهوه می دادی

و سپس می خواندی ومی خواندی تا در خود گم شوی.

***

آن یادها هر روز در صندلی روبرومی نشینند و به من زل می زنند

و صدای تو تاتیانا !

صدای همیشگی تو

که زندگی مان بود پهن می شود بر در و دیوار

اینک منم واتاقی پر از تنهایی

و یادها که در صندلی روبرو نشسته و زل می زنند مرا....

تاتیانا می خواهم واژه از "خلیل جبران وام "بگیرم :

من همان اندازه

دلواپس شادمانی توام

که تو

دلواپس شادمانی من

اگر تو خاطری آسوده نداشته باشی

من هم آسوده خاطر نخواهم بود .

***

تاتیانا اینک منم و اتاقی پر از تنهایی، تنهایی ، تنهایی

و یادها که در صندلی روبرو نشسته و زل می زنند مرا....

 

Helsinki-Vantaa Airport  1997

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این شعر رادر تاریخ بالا در فرودگاه فنلاند سرودم و در میان این همه کاغذ گم شدکه گم ، امروز در پی چیز دیگری بودم ، این گم شده را پیدا کردم ،بوسیدمش کمی نوازشش کردم و دوباره دستی به سر رویش کشیدم تا نشرش دهم.

* دلواپس شادمانی تو هستم ، گزینه ی نامه های عاشقانه ی  خلیل جبران و ماری هاسکل ترجمه ی مجید روشنگر است به راستی گاه یک جمله خود کتابی است

I care About Your Happiness

. کتاب را دوست ارجمند مجید روشنگر از ره مهر به ما هدیه کرد.مجید بسیار زحمتکش است و در ره گسترش فرهنگ و ادب ایران از پا نمی نشیند ، از جمله کارهایش انتشار بررسی کتاب است ویژه هنر و ادبیات .می توانید با این ای میل با ایشان تماس بگیرید.

 

mail@persianbookreview.com