سد و یازده سال از مشروطه گذشت !

سد و یازده سال از مشروطه گذشت !
تورج پارسی
چهاردهم امرداد هزار و دویست هشتاد وپنج / چهاردهم امرداد ۱۳۹۶
پنجم اگوست دوهزار هفده 
Persian Constitution of 1906.
پرده اول چهاردهم امرداد : 
سد و یازده سال از مشروطه گذشت ، مشروطه خواست که داد را به جای بی داد بنشاند و حق انسان معتبر بشود و انسان هم در برابر قانون مسئولیت حس بکند و از قلمرو همه سویه ی سایه خدا بکاهد . مشروطه با آرمان هایی که نا مشخص بودند گام به پیش نهاد و حتا برخی از آنان نمی دانستند چه می خواهند اما در یک جمع بندی گامی به پیش بود ... مشروطه مدرنیته را در برابر سنت پیش کشید که ارزیابی آن به مجال بیشتر نیاز دارد .... این گام بزرگ در تاریخ ما اثر گذار بود هر چند که !!!

پرده دوم چهاردهم امرداد

امشب قمراین جا
قمراین جا
قمراین جاست
امروزسالگرد درگذشت بانوی مهرونکوکاری خواننده ی بزرگ موسیقی ایرانی ونخستین زنی است که ترانه ای سیاسی خواند:
مرغ سحر ناله سرکن
داغ مراتازه ترکن
زآه شرربار این قفس را
برشکن وزیروزبر کن
بلبل پربسته زکنج قفس درآ
نغمه ی آزادی نوع بشرسرا.....

اونخستین کنسرتش رادرسال 1۱۳۰۳برگزارکرد وباآهنگ سازان وترانه سرایان نامدار آن زمان همکاری داشت وازآن جاکه ارادتی ویژه به موسیقی دان بزرگ آن زمان کلنل وزیری داشت نام خانوادگی وزیری رابرای خودبرگزید
قمرالملوک وزیری همه ی درآمدهای کنسرتهای خودرابه نیازمندان می بخشید وهرگزبرای خود چیزی بر نمی داشتپس از تاسیس رادیوایران درسال1۱۳۱۹ قمرکه درمیان مردم نام وآوازه ی بسیارداشت به رادیو آمد وطیف گسترده ای از ملت ایران توانستند صدای اورابشنوند وآفرین گوی اوگردنددرباره ی قمربسیارگفته ونوشته وسروده اند که بسیاری ازآن نوشتارها برای پژوهشگران دستمایه ای ارزشمند است
اودرسالهای پایانی زندگی درتنگدستی می زیست وازآن همه ثروت که به پای تنگدستان ریخت هیچ بهره ای نبرد تنهادرآمدش مستمری ناچیزی بود که رادیو به اومی پرداخت
قمرسرانجام در۱۴ امرداد۱۳۳۸ وباسکته ی مغزی درگذشت واورادرآرامگاه ظهیرالدوله که درآن زمان آرامگاه هنرمندان بود به خاک سپردند

پرده سوم : چهاردهم امرداد

آن روز گرم بود که از شیراز رهسپار شهر آباده شدیم ، آهنگ دیدن راسته ی ملکی دوزان را داشتم 
ملکی هنر دستی است که با نقشی که دستتان استادان کار در آن به کار می گیرند دیدنی است . اتفاقا چهاردهم امرداد بود روزجشن مشروطه ، شهر چراغانی بود، در شادمانی این روز در جشن شرکت کردیم باغ ملی را چراغانی کرده و پرچم شیر و خورشید نشان بر فراز بود ،پس از ساعتی به همان راسته رفتیم ، هزاران چشم بودم پای درد دل استادان این هنر زیبا نشستیم روزگار خوبی نداشتند بیشرین به حرفه های دیگر رفته و کفش ملی بلای جان این حرفه شده بود ، حرفه ای که تاریخ داشت و سخنی در تاریخ !!! همین ملکی آباده در گرمای اهواز چاره ساز بود به وَیژه در ترم های تابستانی دانشگاه پا را خونوک نگه می داشت ........
* در دانشکده اقتصاد نخست به اتاق دکتر دره شوری می رفتم یادش به خیر از ملکی آباده کیف می کرد و با خنده می گفت یک اسب و کلاه ی دوگوش کم داری !! پا به گیوه اومدنت تو دانشگاه زبان زد شده !!!! نگاه کردن به پشت سر شاید فریادی است که امروز در دل داری و وادارت می کند.....

No automatic alt text available.
Image may contain: outdoor
No automatic alt text available.

کاشکی دلت یی شبی پرپر کنه


کاشکی دلت یی شبی پرپر کنه
" سر نزده " یاد سمندر کنه
تورج پارسی
ششم اگوست دوهزار هفده

پرده اول
فارسیانی که نام بیژن سمندر را نشنیده باشند شاید اندک باشند. تا نامش را بر زبان جاری کنی اگر شنونده‌ ات ازاهالی فارس باشد، شروع می‌کند به خواندن شعر ی از او:
شیراز می گن نازه واسه‌ی آفتاب جنگش
قلبارو گرن می‌زنه به هم تیرشه‌ی تنگش
بلبل تو کوچا، تو پس‌کوچا، غزل می‌خونه
شعروی تر حافظ می‌ریزه از سر چنگش
‪jeng‬ / صمیمى، داغ
‪geren‬ / گره
trish / تکه نازک و دراز پارچه
‪teng‬ = محکم
‪cheng‬ = منقار
غیر فارسی، بیژن سمندر را از طریق ترانه‌هایش می‌شناسد. اما او به تنهایی یک مجموعه‌ی هنری است، نموداری از باغ‌های سرسبز و پر گل‌وبوستان شیرازست. برای این قلم بیژن سمندر یعنی شیراز. او خوش‌نویس، شاعر، ترانه‌سرا، نوازنده‌ی تار و سه‌تار، نقاش، طراح، مترجم و پژوهشگرست. دخترانِ عاشقِ شعرهایِ بیژن اگر چه خجالتی‌اند، اما همچون درختان، سر بر دیوار کوچه‌باغ‌های احساس آدمی می‌نهند. شهر شعر بیژن سمندر پر از آوازست و سادگی با نم‌ریزه‌های باران و خاکی که مقدس است با بویی از بهار نارنج، خیلی نرم و دلنشین مثل پچِ‌ پچ کودکان :
می‌خوام یواشتر بِگمِت مثل سمندر بِگمِت
شبی که هوا گرفته بود، دلُم هوای تو کرده بود

اگر سعدی در غزل سرآمدست، سمندر نیز در بکارگیری واژگان بومی و تشبیهات، در همان راستاست. زبان شعری او آنچنان ناب و روانست که خواننده‌ ی شعر را به هم‌صدایی یا ‪assenans‬ وامی‌دارد که خود علت ماندگاری و شهرت شعر می‌گردد. از آنجایی که تنها دست‌مایه‌ی آدمی عشق است و عشق هم آبادی و ترنم شادی است – چنانچه از این منظر به دکترین نظامی در خسرو و شیرین باورمند باشیم که فلک جز عشق محرابی ندارد — شعر سمندر نیز چهارراه دیداری عشق و عاشقی است،!!
در نیم بیت بالا " سر نزده " به معنای سرزده است بی خبر نزد کسی رفتن است ! دل در هوای کسی پر پر زدن است. بیژن در مثنوی سفره شیراز که از واژه های بومی سرشار است از سی و چهار خوراک شیرازی نام می برد ! یادش همیشگی دوست همیشه آرامم دکتر بیژن سمندر که شوربختانه به بیماری
PD یا Parkinson’s Disease پارکینسون دوچارست ! دریغا دریغ !!

پرده دوم :
سر نزده یاد سمندر کنی ! این به این جهت نازل شد !! که دانش سارویی دوست من که کم پیدااست ، داور بین المللی عکاسی است ، بد قول است ، زنگ زد البته با آه و ناله که داروم میمیروم !!! البته سال هاست که همین بیت را موزیک متن کلامش می کند ! گفتفش دانش جان اینجا که اورژانس نیست ! شماره را یک بار دیگه چک کن !!! اگر کمک نیاز داری تا زنگ بزنم به آمبولانس !!! خونه هستم بله ! بیام یک چای باهم بخوریم !!! 
خندم می گیره ! شعر بیژن می خونم :
ای شاه نور و چل چراغ ، آقای آقام یا شاه چراغ 
یی کش دیگه جاروم بزن ، بکن صدام یا شاه چراغ

صدای خنده اش پا میشه ! میگمش اگه دیگه نمیخوای بمیری بیا خونه هستم ! آومد هم چای خورد ، هم هندونه با خربزه قاطی کرد خورد نوش جونش ! شربت آب لیمو را با پارچش خورد نوش جونش ، اسپاگتی هم درس کردم با فلفل زیاد خورد نوش جونوش ! کلی خندیدیم ! پاشد رفت بعد میگه بازوم اگر تلفنت جواب بده میام !!! بیژن وارگفتمش :
کاشکی دلت یی شبی پرپر کنه
" سر نزده " یاد سمندر کنه !!!
میگی اوکی زننگت می زنوم !!!!

Image may contain: 1 person
Image may contain: 1 person, smiling, sitting
Image may contain: 1 person, sitting, indoor and food

آن گاه خانه ی موزارت بودیم در شهر زیبای سالزبورگ ! اما موزارت خانه نبود !


آن گاه خانه ی موزارت بودیم در شهر زیبای سالزبورگ ! اما موزارت خانه نبود !
دریکی از پیچ خم های شهر سالزبورگ به یک مغازه آجیل فروشی ایرانی رسیدیم !!!
از شراب هم خشنود بودیم ! ناهید هم از کاکاش عکس گرفت و ...

Image may contain: people sitting and outdoor
Image may contain: drink and indoor
Image may contain: 1 person, standing, tree, hat and outdoor

درختی که پروردی آمد به بار


رو در رویی منوچهر با سلم

درختی که پروردی آمد به بار
ببینی برش را کنون در کنار
گرش بار خارست ، خود کشته ای
و گر پرنیانست ، خود رشته ای !

Image may contain: sky and outdoor

نگاه ایران باستانی به محیط زیست یا جشن امردادگان !

نگاه ایران باستانی به محیط زیست یا جشن امردادگان !

تورج پارسی

هفتم امرداد 
بیست و نهم جولای دوهزار هفده

توجه همگان را به واژه امرداد و مرداد جلب می کنم ...
روز هفتم هر ماه به نام امرداد است ، چون روز و ماه باهم بیفتند آنرا امردادگان گویند و جشن و سرور بر پای می دارند . نشانواره امرداد گل زنبق یا زنبک است Irish Flowers

نخست یک اشتباه دستی یا غیر دستی را در اینجا در میان بگدارم . واژه امرتات ameratat یا امرداداز دو بخش شکل گرفته است ، بخش نخست حرف ا a است که حرف نفی است که در فارسی به جای آن " نا " یا " بی " را بکار می گیریم ، بخش دویم مرتmert یا mareta است که به چم یا معنای مردنی یا نماندنی . پس امرداد به معنای بی مرگ یا جاودانه است . مرداد که بنویسم در واقع معنا را دگر گون کرده ایم . امرداد نگهبان گیاهان و آنچه رستنی است .

دیو zairish که گرداننده گرسنگی و تباهی است دشمن امرداد است . در زرادشت نامه امرداد با زرتشت به گفتگو می نشیند :

سخن گفت درباره ی " رستنی "
که زرتشت گوید ابا هر تنی
نباید به بی داد کردن تباه
به بیهوده برکندن از جایگاه
کزو راحت مردم و چارپاست
تبه کردن او را نه راه خداست

این جشن که نگاه ایران باستانی است به محیط زیست بر همگان شاد و خرم بادا . باشد که مسئولیت و خویشکاری فردی خودرا در برابر محیط زیست فراموش نکنیم به ویژه که در این مهم با یک بحران جهانی رو در رو هستیم . هوای کشور سوئد که یک نقطه قطبی است به سی و یک درجه هم رسید آن هم در ماه جولای ، که امری بسیار بسیار بی سابقه است ، زنگ خطر ی است برای گوش های شنوا .با مهر همیشگی

https://www.youtube.com/watch?v=q0u2wiESCck

Image may contain: plant, flower, nature and outdoor